از کابل تا تبعید؛ «آخرین نگاه به خاک وطن فراموش نمی‌شود»

حدیث حبیب‌یار

چهار سال پس از سقوط کابل و بازگشت طالبان به قدرت، زنان افغانستانی در داخل و خارج کشور در شرایط بسیار دشواری زندگی می‌کنند. هدیه صاحب‌زاده، فعال حقوق بشر و بنیان‌گذار «جنبش صدای زنان افغانستان» است. او که اکنون در ایران زندگی می‌کند، درباره‌ی سختی‌های ترک وطن، چالش‌های زندگی در تبعید و تلاش‌هایش برای حمایت از زنان داخل افغانستان می‌گوید و هم‌چنان به آینده‌ای بهتر برای نسل جوان کشور امیدوار است.

حبیبیار: چه زمانی و چگونه تصمیم گرفتید افغانستان را ترک کنید؟

صاحبزاده: چند ماه پس از سقوط کابل، زمانی‌که تهدیدها جدی‌تر شد و چندبار افراد ناشناس اطراف خانه‌ام را زیر نظر گرفتند، مجبور شدم تصمیم به ترک کشور بگیرم. تصمیمی بسیار دشوار بود، چون معنایش دل کندن از خانه، خانواده، خاطرات و سال‌ها تلاش بود.

حبیبیار: ترک خانه و کشور چه احساسی داشت؟ آیا لحظهای بود که بیشترین فشار روحی را به شما وارد کرد؟

صاحبزاده: سخت‌ترین لحظه بوسیدن دست مادرم بود. در آن لحظه نمی‌دانستم آیا دوباره او را خواهم دید یا نه. این تصویر هنوز مانند خنجری در قلبم مانده است.

حبیبیار: مسیر خروجتان چگونه بود و چه دشواریهایی در راه داشتید؟

صاحبزاده: مسیر خروج پر از ترس و ناامنی بود؛ ایست‌های بازرسی طالبان، ازدحام در مرز افغانستان و ایران، بی‌خبری از مقصد بعدی و در تمام آن لحظات فکر می‌کردم شاید این آخرین نگاه من به خاک وطن باشد و

و شاید هرگز فرصت بازگشت به وطن را نداشته باشم.

حبیبیار: به عنوان یک فعال حقوق بشر در تبعید، بزرگترین چالش شما چیست؟

صاحبزاده: بزرگ‌ترین چالش برایم این است که بتوانم صدای زنان داخل افغانستان را زنده نگه دارم و در عین حال با فشارهای روحیِ دوری و غربت کنار بیایم.

حبیبیار: شما بنیانگذار یک جنبش اعتراضی هستید. دربارهی این جنبش بگویید و چه زمانی تأسیس شد؟

صاحبزاده: تلاش من همیشه برای بلند کردن صدای تمام زنانی است که تحت حاکمیت طالبان زندگی می‌کنند. پس از این که در سال ۱۴۰۰ ماه ۱۲ کشور خود را ترک کردم در سال ۱۴۰۱ نهادی را به‌هدف دادخواهی برای زنان در افغانستان بنیان‌گذاری کردم. این نهاد به نام «جنبش صدای زنان افغانستان» است و تاکنون فعالیت دارد.

حبیبیار: در این نهاد تاکنون چند برنامه برای دادخواهی داشتید و چه تعداد زنان عضو هستند؟

تا امروز بیش‌تر از ۲۳۰ برنامه دادخواهی برای زنان و اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها را صادر کردیم. این اعتراض‌ها را گاهی سربسته و گاهی خیابانی سازماندهی کردم که بار‌ها از سوی اطلاعات ایران مورد تعقیب قرار گرفتم. تعداد اعضای جنبش صدای زنان افغانستان، بیش‌تر از ۳۸۰ زن از جمله زنان فعال، خبر نگاران، نظامیان و کارمندان دولت پیشین استند.

حبیبیار: از دور، چگونه با زنان و فعالان داخل افغانستان در ارتباط هستید و حمایت میکنید؟

صاحبزاده: از راه ارتباطات آنلاین، تماس‌های امن و شبکه‌های پنهانی، با زنان داخل کشور در تماس هستم. برایشان آموزش‌های آنلاین می‌فرستم، از مکتب‌های آنلاین حمایت می‌کنیم، داستان‌هایشان را به رسانه‌ها می‌رسانم و تلاش می‌کنم در کمپین‌های بین‌المللی صدایشان را بلندتر کنم. در تبعید، باز هم خاموش نبودم هم‌چنان صدای هزاران مهاجر بی‌پناه در ایران شدم هشتک «نه به اخراج اجباری افغان‌ها از ایران و صدای ما را بشنود سازمان ملل» را راه‌اندازی کردم. خوش‌بختانه تغییرات اندک ولی مثبت به همراه داشت.

حبیبیار: چهار سال پس از سقوط کابل، وضعیت افغانستان را چگونه میبینید؟

صاحبزاده: امروز افغانستان کشوری است که زنانش در تاریک‌ترین شرایط دهه‌های اخیر زندگی می‌کنند. بزرگ‌ترین آسیب، حذف کامل زنان از آموزش، کار و حضور اجتماعی است؛ چیزی که نسل‌ها را به عقب برمی‌گرداند.

حبیبیار: به نظر شما بزرگترین آسیب سقوط کابل برای زنان چه بوده است؟

صاحبزاده: محروم شدن زنان از آموزش و کار و حذف سیستماتیک آن‌ها از صحنه‌ی اجتماعی بزرگ‌ترین فاجعه است. این روند نه تنها امروز زنان را تحت فشار قرار داده؛ بلکه آینده‌ی نسل‌ها را هم تاریک کرده است.

حبیبیار: نقش جامعهی جهانی در این چهار سال را چگونه ارزیابی میکنید؟

صاحبزاده: نقش جامعه‌ی جهانی ناامیدکننده بوده است. وعده‌های زیادی داده شد؛ اما اقدام عملی اندک بود. بسیاری از کشورها بیش‌تر به مدیریت بحران مهاجرت پرداختند تا تغییر واقعی وضعیت داخل افغانستان. متأسفانه بیش‌تر کشورها به‌دنبال تعامل با طالبان بودند و زنان افغانستان فراموش شدند.


حبیبیار: چه پیامی برای زنان و دخترانی دارید که هنوز در افغانستان زندگی میکنند؟

صاحبزاده: پیام من این است: شما وارثان امید و شجاعت این سرزمین هستید. شاید امروز دیوارها بلند باشند؛ اما صدای شما بلندتر از هر مانعی است. حتا اگر راه‌ها بسته شوند، باور و آگاهی چیزی است که طالبان نمی‌توانند از شما بگیرند. مطمئن باشید دوباره آفتاب طلوع خواهد کرد و دوباره سبزه خواهد رویید؛ فقط قوی باشید و به امید آینده زنده بمانید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا