در روز جهانی تجارتهای کوچک؛ زنان افغانستانی، با رنگ و نخ مقاومت میکنند
حدیث حبیبیار

در روز جهانی تجارتهای کوچک و متوسط، در حالی که در سراسر جهان از نقش این کسبوکارها در توسعهی اقتصادی تجلیل میشود، در افغانستان زنانی هستند که با همین تجارتهای کوچک برای بقا و دیدهشدن میجنگند. برای بسیاری از آنان، راهاندازی یک کسبوکار خانگی تنها بهمعنای درآمد نیست؛ بلکه فریادیست برای امید، ایستادگی و رهایی از خاموشی. با این حال، این تجارتها اکنون زیر سایهی ممنوعیتها و ترس دایمی از طالبان، یکییکی خاموش میشوند.
محبوبه تلاش – [نام مستعار]، زن کارآفرین و باشندهی ولایت هرات است. او در دل محدودیتهای شدید طالبان، یک تجارت کوچک برای تولید و آموزش هنر مینیاتوری راهاندازی کرده است؛ کاری که برایش نهتنها راهی برای امرار معاش، بلکه نمادی از مقاومت و بازتعریف نقش زن در جامعهایست که کار و حضور زن ممنوع است.
او هنر مینیاتوری را در یکی از دانشگاههای ایران آموخته و پنج سال از عمرش را در آن کشور به تمرین و کار در این رشته اختصاص داده است. پس از بازگشت به افغانستان، در حالیکه همهچیز علیه زنان بود، تصمیم گرفت از مهارت خود یک تجارت مستقل بسازد؛ تجارتی کوچک که برای او معنای ایستادگی دارد. محبوبه میگوید: «این کار را تنها برای بقا نمیکنم؛ برای اثبات اینکه هنوز زندهایم و هنوز میتوانیم خلق کنیم، انجامش میدهم.»
سرمایهی ابتداییاش اندک و از پسانداز شخصی تأمین شده بود. با آگاهی از نظارت شدید بر فعالیت زنان، یک مکان کوچک اجاره کرد و کار را آغاز کرد. دیری نگذشت که نخستین هشدارها از سوی وزارت «امر به معروف و نهی از منکر» طالبان رسید. محل کارش بسته شد، خودش بازجویی شد و بارها تهدید شد که کار زنان «خلاف شریعت» است. «اول ترسیده بودم؛ اما بعد گفتم اگر عقب بکشم، دیگر فرصتی برای شروع نخواهم داشت.»
افزون بر فشارهای امنیتی، مشکلات مالی نیز از موانع جدی در مسیر کار محبوبه بوده است. او میگوید بدون حمایت هیچ نهادی، تهیهی رنگ، کاغذ و دیگر مواد ابتدایی برای تولید، گاهی غیرممکن میشود. «گاهی فقط با فروش یک تابلو کوچک، میتوانم وسایل مورد نیاز یک هفتهی دیگر را بخرم.»
از سوی دیگر، نظارت پیوسته و فضای ترس، حتی سادهترین تصمیمهای روزانه را برایش دشوار ساخته است. محبوبه میگوید گاهی صرفاً با آمدن یک چهرهی ناآشنا به درِ کارگاه، تمام برنامهی روزانهاش بههم میریزد. به گفتهی او، نفسکشیدن در فضای تجاریای که زنبودن خودش «جرم» پنداشته میشود، نوعی مقاومت پنهان؛ اما فرساینده است. او گفت: «نه تنها کار میکنی؛ بلکه باید همیشه آمادهی دفاع از حق کارت هم باشی.»
پس از چندین بار جابهجایی، سرانجام توانست با هماهنگی ادارهی اطلاعات و فرهنگ، بخشی از قلعهی اختیارالدین هرات را برای کار خود بگیرد. اکنون همانجا فعالیت میکند؛ با درهایی نیمهباز، تابلویی بدون نام و سکوتی محتاطانه. با آنکه ظاهر کارگاه آموزشی است، در واقع کسبوکار کوچکیست که او بهتنهایی مدیریت میکند، تولید دارد، مشتری میپذیرد و برای ادامهی آن باید هم کار کند و هم مراقب باشد بیش از حد دیده نشود. «هر روز این ترس را دارم که شاید امروز آخرین روز فعالیتم باشد.»
محبوبه تمام مسئولیتهای تجارتش را خودش به دوش میکشد؛ از طراحی و تولید گرفته تا آموزش، برنامهریزی، پیگیری فروش، پاسخگویی به مقامهای محلی و در مواردی، حتی گفتوگو با نیروهای طالبان برای رفع مزاحمت. «باید بلد باشی چطور نرم حرف بزنی، چطور خودت را محافظت کنی، چطور قانعشان کنی که مزاحمت نکنند.»
او برای آیندهاش برنامههایی مانند گسترش فعالیت، فروش آنلاین و حتی صادرات آثارش را در نظر دارد؛ اما میداند که در افغانستانِ امروز، هر برنامهای ممکن است تنها در حد یک رویا باقی بماند. با این حال، محبوبه دست نکشیده است. «من هیچوقت اینجا را صرفاً یک کارگاه ندیدهام. این تجارت، سندیست برای زندهبودن من، برای زنبودنم، برای حقم که بجنگم.»
با وجود محدودیتهای شدید و تهدیدهای پیدرپی، محبوبه همچنان تلاش میکند تجارت کوچک خود را زنده نگه دارد؛ تجارتی که در نبود هرگونه حمایت رسمی، با تکیه بر اراده و مهارت شخصیاش شکل گرفته است. او میگوید تا زمانی که اندک فرصتی برای فعالیت وجود داشته باشد، به کارش ادامه خواهد داد و باور دارد که همین کسبوکارهای کوچک، میتوانند راهی برای زندهماندن زنان در افغانستان باشند.
محبوبه تنها زنی نیست که در دل محدودیتها برای زندهماندن و دیدهشدن، به تجارت کوچک خود چنگ زده است. کمی آنسوتر، در گوشهای از جادهی لیلامی هرات، زنی دیگر با چرخ خیاطی سادهاش، روایت مشابهی از مقاومت دارد.
زرغونه، زن ۴۲ ساله و مادر سه فرزند، سالهاست که با خیاطی نان درمیآورد؛ اما پس از رویکارآمدن طالبان، این کار برای او از یک حرفهی ساده به پناهگاهی برای بقا تبدیل شده است. اکنون خیاطی برایش تنها راه درآمد نیست؛ بلکه تلاشی است برای فراموشنشدن، برای اینکه هنوز زنی فعال و ایستاده در جامعه باشد. «وقتی کار میکنم، احساس میکنم هنوز هستم… هنوز زندهام و شکست نخوردهام.»
پیش از سال ۱۴۰۰، در خانهاش یک اتاق را به کارگاه خیاطی تبدیل کرده بود و گاه نیز شاگرد میپذیرفت؛ اما پس از تحولات سیاسی، با ممنوعیت آموزش دختران و حساسیت اطرافیان به رفتوآمدها، ناچار شد کارگاهش را بسته کند. «مجبور شدم درِ کارگاه را ببندم. نه بهخاطر قانون، بهخاطر ترس.»
پس از ماهها سکوت و احتیاط، تصمیم گرفت دوباره به فضای عمومی برگردد. اکنون در جادهی لیلامی، در یکی از مارکتهای کوچک، دکان خیاطی بیتابلویی دارد؛ بینام و نشانی؛ اما سرشار از نشانههای ایستادگی. هرچند هنوز با احتیاط کامل کار میکند؛ اما همین بازگشت به بازار، برای او معنای زندگی دوباره دارد. «اینجا شاید رسمی نباشد؛ ولی برای من یعنی برگشتن به زندگی. یعنی هنوز میشود ایستاد، حتی اگر بیصدا.»
با این حال، نگرانی همیشه همراه اوست؛ از سرکشیهای ناگهانی گرفته تا پرسشهایی که باید با احتیاط پاسخ دهد؛ اما میگوید ترجیح میدهد با خطرِ کار کند؛ اما دست از تلاش نکشد. «زن اگر پنهان شود، دیگر دیده نمیشود و اگر دیده نشود، فراموش میشود.»
او از فشارهای اقتصادی و نگاههای بدبینانهی اطرافیان به زنانی که هنوز کار میکنند، بهعنوان دشوارترین بخش مسیرش یاد میکند. «نه تنها باید با گرانی پارچه و کمبودن مشتری سروکله بزنی؛ بلکه باید نگاههای قضاوتگر را هم تحمل کنی. خیلیها فکر میکنند زنی که هنوز درآمد دارد، یا وابسته به خارجیهاست یا مشکلی دارد.»
زرغونه اکنون دیگر شاگردی ندارد؛ اما آرزو میکند روزی دوباره دخترانی را گرد خود جمع کند و به آنان نشان دهد که نخ و سوزن تنها ابزار کار نیستند؛ بلکه وسیلهای برای زندهماندناند. «آرزو دارم روزی دوباره صدای چرخ خیاطی در خانهام بپیچد. دخترها دوباره بتوانند با کار و آموزش زندگی بسازند.»
روز جهانی تجارتهای کوچک و متوسط (۲۷ جون) هر سال به منظور برجستهسازی نقش حیاتی این نوع کسبوکارها در توسعهی اقتصادی، ایجاد اشتغال و کاهش فقر گرامی داشته میشود. این روز در سال ۲۰۱۷ از سوی سازمان ملل متحد نامگذاری شد تا توجهی جهانی به چالشها و نیازهای میلیونها کسبوکار کوچک و متوسط، بهویژه در کشورهای در حال توسعه جلب شود.
براساس آمار سازمان ملل، بیش از ۹۰ درصد کسبوکارهای جهان را شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند و بیش از نیمی از اشتغال جهانی را فراهم میسازند. در کشورهایی مانند افغانستان، این تجارتها برای بسیاری از زنان، نهتنها راهی برای درآمد؛ بلکه مسیری برای بقا، استقلال و حضور اجتماعی بهشمار میروند.
اما پس از حاکمیت دوبارهی طالبان در افغانستان، بسیاری از زنان از کار، آموزش و فعالیتهای اجتماعی منع شدهاند. محدودیتهای گسترده، بستهشدن مکتب و دانشگاهها به روی دختران، ممنوعیت سفر بدون محرم و افزایش فشارهای امنیتی، شرایط فعالیت را برای زنان کارآفرین بهشدت دشوار کرده است.
نزدیک به چهار سال است که تجارتهای کوچک زنانه در افغانستان یا بسته شدهاند یا به فعالیتهای پنهانی و محدود در خانهها و فضاهای غیررسمی کشانده شدهاند. با اینهمه، زنان بسیاری هنوز تلاش دارند با دستان خود، تجارتهای کوچکشان را زنده نگه دارند؛ نه تنها برای گذران زندگی، که برای حفظ هویت، استقلال و صدای زنانه در جامعهای که تلاش دارد آن را خاموش کند.