زنی در نبرد با فقر؛ «اگر گدایی نکنم، چی بخوریم؟»
آینور سعیدپور

صدای زوزهی باد، گردوخاک کابل را در کوچههای کوتهسنگی به رقص درمیآورد و با خشخش برقع رحیمه میآمیزد. پیرزنی که چهرهاش را در سایه تیرهی چادرش پنهان کرده و دستان لرزانش را میان شتاب موترها و بیتفاوتی رهگذران، به امید چند سکه دراز کرده است.
«صبح که ملا اذان از خونه به در میشوم و وقت خفتن به خونه میروم. در ده شب، یکبار هم در خونه دیگ نمیکنیم». این تکهی از روایت روزمرگی رحیمه است که با فقر درهم آمیخته و در حالیکه صدایش میلرزد، میگوید که ناداری مجبورش کرده که تکدیگری کند.
رحیمه، در یکی از پیادهروی مزدحم کوتهسنگی نشسته، دستهای پرچروکش حکایت از سالهای رنج دارد. با کند شدن قدمها، سرش را بلند میکند، لبخندی بیرمق میزند و تقاضای کمک میکند.
در کشوری که میلیونها زن در شرایطی مشابهاند، او میان جمعیت گم میشود. خودش دقیق نمیداند چند ساله است، شاید بیشتر از پنجاه. شوهر و پسرش وفات کردهاند و حالا سرپرستی خانوادهای پنج نفره را به دوش دارد؛ عروسی بیمار و سه نواسه که چشمانتظار اندک لقمهایاند.
میان صدای زوزه باد و بوق بیوقفه ماشینها، پیرزن گوشهی چادر زردشده و خاکخوردهاش را محکم گرفته است و به چشمهای پر انتظار میگوید: «عروسی که مه دارم، پایش قطع شده، شکمش دو کوک خورده… به سختی با عصا راه میره و سه تا ضغیر از بچه مه است که نان کار داره».
رحیمه، همراه با نواسهها و عروسش در یک خانهی کرایی زندگی میکند که ماهانه چهار هزار افغانی کرایه میدهد و باید هزینهی آب و برق را هم نیز تامین کند. در این میان، تهیهی غذا و لباس، نیز برایش دشوار شده و مجبور شده که همه روزه اینجا منتظر دریافت کمکی از رهگذران باشد.
با اینهمه، گرسنگی تنها مشکل او نیست؛ طالبان نیز دو بار او را از خیابان جمع کرده و برای بایومتریک بردهاند تا در خیابانها گدایی نکند. او از برخورد و رفتار این گروه شکوه کرده و میگوید راه دیگری ندارد که خود و خانوادهاش را از گرسنگی نجات دهد. «ما را گرفتند و بایومتریک بکردند که یعنی دوباره به اینجا نیایم و به گدایی به در نشوم. خوب اگر تو چیزی به مه ندهی مه چی کنم؟ چی بخورم؟ کدامش به مه کمک کرده؟ اگر یک پنجی، صدی یا پنجاهای به مه کمک بکرده اینه روبهروی مه بگویه.»
هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان در ماه ثور سال گذشته قانونی را توشیح کرد که بربنیاد آن گدایی در افغانستان ممنوع اعلام شد. پس از تنفید این قانون، نیروهای طالبان زنان و کودکانی که در خیابانهای به تکدیگری مصروف اند را جمعآوردی کردند. این گروه مدعی شدند به این گداها پس از بایومتریک، کمک میکند، ادعای که از سوی این تکدیگران رد میشود.
پس از آن دفتر عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی ریاست وزیران طالبان در ماه فبروری سال گذشته اعلام کرده بود که بیش از ۲۸ هزار گدا، شامل زنان و کودکان در شهر کابل شناسایی و جمعآوری شده اند.
رحیمه نه از روی طمع، که از سر ناچاری دست دراز میکند؛ گرسنگی، درد عروس، کودکان بیپناه و اجارهی خانه، هر روز با او راه میروند. در خیابانهای شلوغ کابل، پیرزنی تلاش دارد که با جلب توجهی دیگران و گرفتند چند پولی به زندگیاش ادامه دهد.