خزانی که با گل زعفران رنگ دیگری میگیرد؛ روایت زنان هراتی با کار محدود و مزد ناچیز
حدیث حبیبیار
با رویکارآمدن طالبان و دوام ممنوعیتهای کاری و آموزشی زنان، فصل تازهای از بیکاری و سردرگمی بر زندگی شماری از زنان هراتی سایه انداختهاست؛ فصلی که بسیاری از آنان را از صنفهای مکتب، ادارههای دولتی و شغلهای بیرونی کنار زده و مجبور کرده تا برای تأمین هزینههای زندگی خود و فرزندانشان به کارهای کوچک و کمدرآمدی چون «زعفرانپاکی» روی بیاورند؛ شغلی که اکنون با وجود ۴۵ افغانی، دستمزد به منبع اصلی درآمد روزانهی بسیاری از زنان تبدیل شده است.
حوریه [نام مستعار]، یکی از زنان زعفرانپاک در هرات است. او آموزگار تنقیضشدهای است که نُه ماه پیش از سوی طالبان از وظیفهاش در یکی از مکتبهای دولتی روستای «رباطسنگی» برکنار شد. حوریه، پیش از این هر روز از شهر هرات به آن روستا میرفت و کرایهی موتر پرداخت میکرد تا تدریس کند.
او، اکنون برای تأمین هزینههای خانوادهاش روزانه کیسههای گل زعفران را از زعفرانداران میگیرد و پاک میکند. درآمدش برای پاککردن هر یک کیلوگرام گل زعفران تنها ۴۵ افغانی است. او میگوید: «مجبور هستم که کار کنم و به یک قسمی زندگی را به پیش ببرم. حداقل خرج یک وعدهی غذایی ما که کچالو باشد و یا هم کدام غذای ارزان دیگر میشود».
شوهر این زن ۳۸ساله، چند سال پیش بهدلیل بیماری قلبی از دنیا رفت و او سالهاست که سرپرست خانوادهی چهار نفری است و سه دختر و یک پسر قد و نیمقد دارد. او میگوید که دو فرزندش مکتب میروند و به آسانی از پس هزینههای شان برنمیآید.
او هر روز صبح پساز رسیدگی به کودکانش، کار خود را آغاز میکند. زعفران را روی ظرفها میریزد و ساعتها بدون وقفه کار میکند تا بتواند که حداقل بخشی از هزینههای خوراک و سوخت خانه را تأمین کند.
حوریه، روزانه حدود دو کیلوگرام گل زعفران را پاک میکند و نزدیک به ۸۰ افغانی بهدست میآورد. او میگوید که زعفرانداران تنها به تارهای سرخ زعفران قناعت ندارند و تارهای زرد و گلهای پاکشده را نیز تحویل میگیرند و این کار را برای او دشوار کردهاست. وی میافزاید: «در سالهای گذشته، کسی به گل زعفران و این تارهای زردرنگ اهمیتی نمیداد. اکنون صاحبکار همه را از ما جداجدا پاککرده میخواهد. این برای ما بسیار سخته و انگار زحمت کار ما را سهبرابر کردهاست».
همچنان بهگفتهی حوریه، زعفرانداران بهدلیل محدودیتها و ممنوعیت کاری زنان از بیکاریشان سوءاستفاده کرده و در برابر کار زیاد، مزد کم پرداخت میکنند. «یک کیلو در یک روز هم پاک شود، خیلی کار است؛ اما زعفرانداران هیچ انصاف ندارند. در این شرایط مبلغی که میگیریم، تنها چهار دانه نان خشک میشود. در هر گوشهوکنار از بیکاری زنان استفاده میشود و در هیچ شغلی میزان کار و مزد زنان یکسان نیست».
حوریه، بارها بهخاطر کار به شرکتهای تولیدکنندهی زعفران رفته؛ اما پیشنهاد کاریاش رد شدهاست. او میافزاید که شرکتهای تولیدی زعفران، بیشتر بستگان خود را به کار استخدام میکنند و در برابر کار اندک از موسسهها پول زیادی دریافت میکنند. «زنانی را میشناسم که در برابر هر کیلوگرام زعفران ۲۰۰ افغانی مزد میگیرند. زمانیکه پرسان میکنم، میگویند که فلان شرکت از آشناهای ماست و پول خوبی برای ما میدهد. در گذشته هم اینکه خویش و قوم خوده در ادارهها میگرفتن زیاد بود و اکنون تحت حاکمیت طالبان بهدلیل افزایش بیکاری بین زنان فکر کنم بیشتر شدهاست».
با وجود این چالشها، حوریه میگوید که هرچند این فصل زودگذر است؛ اما میتواند روزانه درآمدی داشته باشد و بخشی از نیازهای فوری خانوادهاش را تأمین کند. او میافزاید که هرچند دستمزد ناچیز است؛ اما نبود هیچ منبع درآمد دیگر، این کار را به تنها راه ممکن برای گذران زندگی تبدیل کرده است. «حتا اگر کم باشد، باز هم بهتر از هیچ است. ازینکه نان خشک نباشد و شب گرسنه باشیم، همین کچالو و نان خشک هم غنیمت است».
حوریه، میافزاید که با این شغل تنها در یک فصل سال میتواند که بهتر کودکانش را در خانه تغذیه کند و بخشی از هزینههای آموزش و درمان آنان را تأمین نماید. او تاکید میکند که این درآمد اندک، دستکم امنیت روزمرهی خانواده را فراهم میکند و از گرسنگی کامل جلوگیری میکند. «این فصل مثل یک نفس تازه است؛ ما از طریق آن میتوانیم کمی برای زمستان آماده شویم و زندگی را بچرخانیم».
این زن زعفرانپاک میافزاید که فصل برداشت زعفران کوتاه است و پس از آن زنان دوباره با محدودیتهای شدید و نبود شغل روبهرو میشوند. او از طالبان میخواهد تا ممنوعیتهای آموزشی و کاری را از سر راه زنان بردارند تا شرایط به گونهای تغییر کند که زنان بتوانند به شغلهای ثابت دسترسی داشته باشند و مجبور به کارهای کمدرآمد و طاقتفرسا نشوند.
در همین روزها، زنان دیگری نیز در محلههای مختلف هرات کار زعفرانپاکی هستند؛ زنانی که با آغاز فصل برداشت زعفران برای پیدا کردن هر مقدار درآمد ناچار هستند که روزانه چندین کیلو گل را پاک کنند، آنهم در حالی که بازار کار برای زنان تقریباً بسته است.

ریحانه [نام مستعار]، یکی از همین زنان و همسایهی حوریه است. او سالهاست با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکند. با آغاز فصل برداشت زعفران، او نیز مانند هزاران زن دیگر کنار نانوایی محل مینشیند تا از مشتریان و واسطهها گل بگیرد و به خانه ببرد.
ریحانه پس از گرفتن گلها از مردم، تا عصر همراه با حوریه کار میکند. او میگوید که کارشان بهصورت روزمزدی است و دستمزد ثابت ندارد. در برخی روزها میزان گل کم است و درآمدشان به اندازهای اندک میشود که حتی هزینهی نان روزمره را هم به سختی میتوان تأمین کرد. او میگوید: «وقتی میبینم که نان خشک هم نیست، به در نانوایی میروم. گاهی مردم کمکی میکنند و گاهی هم از طریق همسایههای آشنا، گل زعفران میگیرم و پاک میکنم. هرچه که شود، راضی هستم. برای ما ده افغانی هم ارزش زیادی دارد».
ریحانه، هیچ فرزندی ندارد و در گوشهای از خانهی برادرش زندگی میکند. او میگوید که در حاکمیت نخست طالبان از آموزش محروم شده و اکنون جز تکدیگری و روی آوردن به شغلهایی چون زعفرانپاکی راه دیگری ندارد. «درسته سواد ندارم؛ ولی اگر به زنان اجازه بدهند که کار کنند، شغلهای زیادی در بیرون از خانه وجود دارد. اگر دفترها باز بود، با نظافتکاری یا آشپزی میشد که در یک ماه حدود هشت یا نه هزار درآمد داشته باشم».
ریحانه، میگوید که حتا با کار روزانه، درآمدش همیشه کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد و مجبور است که برای تأمین برخی مواد ضروری به قرض و تکدیگری تکیه کند. او تاکید میکند که شرایط زنان در بازار کار نابرابر است و فرصتهای شغلی محدود، آنان را به کارهای کمدرآمد و طاقتفرسا سوق داده است.
او همچنان اشاره میکند که فصل برداشت زعفران کوتاه است و پس از پایان آن، زنان دوباره با نبود هرگونه منبع درآمد مواجه میشوند. با این حال، همین فرصت کوتاه هم اهمیت زیادی دارد و امکان میدهد حداقل بخشی از نیازهای روزانه خانواده تأمین شود.
ریحانه در ادامه میگوید که تا زمانی که گزینهی دیگری وجود نداشته باشد، ناچار است این کار را ادامه دهد.
این روزها در هرات فصل برداشت زعفران جریان دارد؛ فصلی کوتاه که هر سال صدها زن برای پاککاری گلها به کارگاهها و مزارع میروند و بخش مهمی از نیروی کاری این محصول را تشکیل میدهند. با وجود نقش گستردهی زنان، مزدها پایین است و فرصتهای کاری محدود به همین چند هفتهی فصل برداشت میماند.
همزمان، محدودیتهای طالبان در بخش کار زنان سبب شده که شمار زیادی از کارگاهها فعالیت زنان را کاهش دهند یا متوقف کنند. این سیاستها فصل زعفران را که برای بسیاری از خانوادهها که منبع درآمد در آغاز فصل زمستان است، تحت تأثیر قرار داده و دامنهی مشارکت زنان را نسبت به سالهای گذشته بهطور آشکار محدود کرده است.



