چهار سالگی بستهشدن مکتبهای دخترانه؛ دختران میان فراموشی جهان و سرکوب طالبان
آینور سعیدپور
چهار سال پیش، در هفدهم سپتمبر ۲۰۲۱، گروه طالبان فرمان داد که دروازههای مکتبهای دخترانهی بالاتر از صنف ششم در سراسر افغانستان بسته شود. این تصمیم در آغاز با برچسب «تا امر ثانی» اعلام شد؛ اما اکنون پس از گذشت چهار سال، نهتنها هیچ نشانهای از بازگشایی وجود ندارد، بلکه محدودیتها در برابر زنان و دختران هر روز گستردهتر و سختتر شده است.
امروز در چهارمین سالگرد این محرومیت، خلاف سالهای گذشته که سازمانهای بینالمللی و چهرههای سرشناس جهانی به آن واکنش نشان میدادند، تقریباً هیچ صدا و موضعگیری تازهای از سوی جامعهی جهانی شنیده نشده است. همین سکوت، به باور بسیاری از دختران محروم از آموزش، نشانهای از «فراموشی و بیتفاوتی» نسبت به آیندهی آنان است.
در نخستین سال بستهماندن مکتبها، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، این اقدام طالبان را «نقض آشکار حقوق بنیادین بشر» توصیف کرده و از طالبان خواسته بود دروازههای مکتب را فوراً باز کنند. نهادهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر نیز بهطور مکرر سیاست طالبان را محکوم کرده بودند.
اکنون، با گذشت چهار سال، نه تنها طالبان به خواستههای جامعهی جهانی اعتنا نکرده؛ بلکه محدودیتهای تازهای بر آموزش، کار و آزادیهای اجتماعی زنان وضع کرده است. در عین حال، سطح واکنشهای جهانی کاهش یافته و این موضوع سبب شده که بسیاری از دختران، احساس «فراموششدن» کنند.
فرزانه، باشندهی کابل و دانشآموز محروم از آموزش که ۲۲ساله است، چهار سال میشود که در خانه مانده و هیچگاه نتوانست از مکتب فارغ شود. او میگوید: «تمام امیدم بهخاطر کمککردن به خانوادهام درس و تحصیلم بود که میخواستم بعد از تمامشدن مکتب و دانشگاه صاحب کار شده و برای خانوادهام باعث افتخار شوم و از طریق کارم به آنان کمک کنم.»
فرزانه، آرزو داشت پزشک شود؛ اما به گفتهی خودش اکنون «به کمک نیاز دارد» زیرا زندگیاش به انزوا و ناامیدی فرو رفته است. او تأکید میکند که نمیتواند اعتراض کند چون بیم آن دارد که توسط طالبان بازداشت یا زندانی شود.
طالبان، برگزاری تظاهرات را ممنوع کرده و شمار زیادی از زنان و دخترانی را که در برابر این محدودیتها دست به اعتراض زدهاند، بازداشت کرده است. این فضای «سرکوب» سبب شده که بسیاری از دختران به سکوت و خانهنشینی وادار شوند.
فرزانه با اندوه میگوید: «فرصتهای زیادی است که محروم شدیم از جمله رفتن به کورس/آموزشگاه، مکتب، دانشگاه، کار یا هم آزادنه و بدون هیچگونه ترسی بیرون رفته نمیتوانم. نداشتن فرصت و محدودیتهای آموزشی باعث میشود که مهارتهای لازم برای زندگی و کار را نیاموزم.»
ثریا، دانشآموز دیگری که از تحصیل بازمانده است، تجربه مشابهی دارد. او میگوید: «درس که چه حتا ما در خانهی خود هم حس امنیت نداریم. محرومیتها تأثیر غمانگیزی بر زندگی ما گذاشته است. مثلا به ندرت بیرون میروم، گاهی ماه یا هفتهی یکبار که او هم با صد ترس و لرز است که خدای ناخواسته با امر به معروف روبهرو نشوم.»
به باور ثریا، بستهماندن مکتبها سرآغاز زنجیرهای از محدودیتهای دیگر بوده است؛ از بستهشدن دانشگاهها گرفته تا محرومیت از کار و حضور در عرصههای اجتماعی. او میگوید: «محرومیت از آموزش تأثیرهای خیلی بدی بر زندگیام گذاشته است که روحی و روانی، مبتلاشدن به مشکلهای روانی، مشکلات پوستی و جلدی، حساسیتهای اجتماعی، دورشدن و طردشدن از اجتماع، از دستدادن فرصتهای شغلی بوده است.»
سازمان ملل متحد، میگوید که افغانستان با یکی از بزرگترین بحرانهای آموزشی در جهان روبهروست. بر اساس آمار یونسکو، بیش از ۱.۵ میلیون دختر در افغانستان از رفتن به مکتب محروم ماندهاند. این محرومیت نهتنها آینده فردی آنان را نابود میکند؛ بلکه توسعهی اقتصادی و اجتماعی کل کشور را نیز به عقب میبرد.
به گفته نهادهای بینالمللی از جمله اتحادیهی اروپا آموزش دختران کلید شکستن چرخه فقر است؛ اما افغانستان با بستهماندن مکتبها، عملاً آیندهی یک نسل را قربانی کرده است. در کنار این، خانهنشینی اجباری دختران سبب افزایش افسردگی، بیماریهای روانی و خشونتهای خانگی نیز شده است.
چهار سال پیش، افغانستان در صدر اخبار جهانی بود و موضوع بستهماندن مکتبها موجی از محکومیت و واکنشهای گسترده را برانگیخته بود. اما امروز، همزمان با بحرانهای تازهی جهانی از جمله جنگ اوکراین و منازعات خاورمیانه، افغانستان از اولویت بسیاری از کشورها و رسانهها کنار گذاشته شده است.
چهارمین سالگرد بستهماندن دروازههای مکتب، نهتنها یادآور روزی است که میلیونها دختر افغانستانی از حق اساسی خود محروم شدند؛ بلکه نشاندهنده بیتوجهی و بیعملی جامعهی جهانی نیز است.



