از کابل تا جهان؛ صدای زنانی که در برابر خشونت خاموش نمیشوند
آینور سعیدپور
همزمان با ۲۵ نوامبر، روز جهانی محو خشونت علیه زنان، شماری از جنبشهای اعتراضی زنان افغانستان، فعالان حقوق بشر، شبکههای مدنی و گروههای دادخواهی در چندین ولایت افغانستان و همچنان در کشورهای منطقه؛ از جمله ایران، پاکستان و برخی کشورهای اروپایی برنامههایی را برگزار کردند. این تجمعها و نشستها، به هدف جلب توجهی جامعهی جهانی به وضعیت بحرانی زنان در حاکمیت طالبان برگزار شده است. برگزارکنندگان میگویند که زنان افغانستانی اکنون یکی از «بدترین» وضعیتهای حقوقی و انسانی در جهان را تجربه میکنند؛ اما با وجود این، بسیاری از دولتها عملاً به سمت سکوت، بیتفاوتی یا حتا تعامل با طالبان حرکت کردهاند. آنان تأکید دارند که جهان باید وضعیت زنان افغانستان را بهعنوان یک بحران جهانی بشناسد و نسبت به آن واکنش نشان دهد.
فعالان حقوق زن، میگویند که ادامهی بیتوجهی جهانی، تنها طالبان را در اعمال محدودیتهای بیشتر جسورتر میکند و باعث میشود خشونتهای ساختاری، اجتماعی و دولتی علیه زنان، عادی و روزمره جلوه کند. این گروهها بار دیگر خواستار بهرسمیتشناسی «آپارتاید جنسیتی» شده و تأکید دارند که فشارهای بینالمللی برای پاسخگوکردن طالبان، باید از حالت توصیهای به اقدام عملی تبدیل شود.
در حالیکه بسیاری از کشورهای غربی و منطقه درگیر پیامدهای جنگ غزه و تشدید تنشهای خاورمیانه استند، بحرانهای دیگر، به حاشیه رانده شده است. در بیش از چهار سال گذشته، جهان خواستار لغو محدودیتها بر زنان و رعایت حقوق بشر شده است؛ اما طالبان هیچگونه اقدام مثبت یا ملموسی نشان ندادهاند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، بارها تأکید کرده که حقوق زنان مسئلهای «داخلی» است و کشورهای خارجی حق مداخله ندارند. این ادعا در حالی مطرح میشود که نزدیک به تمام جامعه بینالمللی، سیاستهای طالبان را ناقض اصول بنیادین حقوق بشر میدانند.
طالبان با بیاعتنایی به هشدارهای جهانی، شرایط زیستی، آموزشی و کاری زنان را روزبهروز محدودتر کردهاند. بیتوجهی جامعهی جهانی به نقض حقوق بشر در افغانستان، به باور فعالان، فضا را برای ایجاد یک «نظم تبعیضآمیز و زنستیز» گستردهتر کرده است.
طالبان پس از به قدرترسیدن، با اعمال سیاستهایی سفتوسخت، هرگونه اعتراض زنان را سرکوب کردهاند. در نخستین ماههای پس از سقوط کابل، زنان تلاش کردند تا با تجمعات خیابانی، اعتراض و درخواست برای حق آموزش و کار را مطرح کنند؛ اما طالبان بهگونهای «سیستماتیک» این گردهمایی را ممنوع و سرکوب کردند. دهها تن از زنان معترض، فعالان مدنی و خبرنگاران زن بازداشت، زندانی یا مجبور به ناپدیدشدن شدهاند.
با وجود این، زنان و دختران در افغانستان دست از مقاومت نکشیده و مقاوت آنان شکلهای جدیدی از مبارزه را برگزیدهاند؛ از گردهماییهای محدود و مخفی گرفته تا کارزارهای آنلاین و فعالیتهای شبکهای در فضای بسته رو آورده اند. با این وجود، نظارت بر شبکههای اجتماعی و محدودشدن اینترنت، فضا و ترس را افزایش داده است.
صنم کبیری، فعال حقوق زن، با اشاره به وضعیت کنونی میگوید که جهان در حالی روز جهانی محو خشونت علیه زنان را گرامی میدارد که زنان و دختران افغانستانی هر روز با شکلهای پیچیدهتر و گستردهتری از خشونت روبهرو استند. او میگوید که خشونت در افغانستان تنها به ضربوشتم فیزیکی یا خشونت خانگی محدود نمیشود. به گفتهی کبیری، تبعیضهای ساختاری ناشی از جامعهی مردسالار، فشارهای فرهنگی، محدودیت در تحرک، سلب آزادیهای فردی و اجتماعی، محرومسازی سیستماتیک از آموزش و کار و تهدید و ارعاب سیاسی، همه بخشی از این خشونت در دوران طالبان است.

کبیری، تاکید میکند که زنان افغانستانی زیر شدیدترین محدودیتهای تاریخ معاصر قرار گرفتهاند و این محدودیتها نهتنها حقوق آنان را نقض میکند؛ بلکه بر سلامت روانی، اقتصادی و اجتماعی آنان نیز تأثیرات مخربی گذاشته است. او تأکید میکند که جامعهی جهانی نباید به گرامیداشت نمادین یک روز اکتفا کند و ضروری است که برای پایاندادن به خشونت علیه زنان در افغانستان، اقدام مداوم و جدی صورت گیرد.
به گفتهی کبیری، سیاستهای طالبان مصداق روشن یک «آپارتاید جنسیتی» است؛ ساختاری که با حذف زنان از عرصه اجتماعی، سلب حقوق بنیادین و ایجاد محدودیتهای گسترده، جامعه را به دو طبقه نابرابر تقسیم میکند. او میافزاید که این وضعیت نیازمند واکنشی جدی از سوی جامعه جهانی است؛ واکنشی که فراتر از نگرانی و توصیه، به اقدامهای عملی و مسئولانه منتهی شود.
فعالان حقوق زن، تأکید میکنند که ادامهی سکوت و بیتفاوتی جهانی در برابر خشونت سازمانیافته علیه زنان افغانستان، به معنای «همدستی» با این خشونتهاست. آنان باور دارند که زنان افغانستانی بخشی از جنبش جهانی عدالتخواهی استند و مقاومت آنان تنها برای حقوق خودشان نیست، بلکه برای دفاع از اصول جهانی برابری، کرامت انسانی و آزادی مبارزه میکنند.
گلچهره یفتلی، فعال حقوق بشر، وضعیت زنان در افغانستان را «خشنترین وضعیت ممکن» توصیف کرده و میگوید که زنان در حاکمیت طالبان نهتنها از حقوق بنیادین خود محروم شدهاند، بلکه حتی احساس امنیت و آزادی برای زندگی روزمره را نیز از دست دادهاند. او تأکید میکند که محرومیت زنان از آموزش، کار و حضور اجتماعی، تنها یکی از ابعاد خشونت است؛ سلب حق دادخواهی، تهدید زنان معترض و جلوگیری از حضور آنان در عرصه عمومی، شکلهای دیگری از خشونتی است که طالبان اعمال میکنند.
یفتلی میگوید زنان و دختران افغانستان، با وجود فشارهای گسترده و سرکوب شدید، همچنان در مسیر مبارزه برای حقوق خود استوار ماندهاند. به باور او، ادامهی سکوت جهانی مانند حمایت غیرمستقیم از خشونت طالبان عمل میکند. او از جامعه جهانی خواسته است که در کنار زنان افغانستان بایستد و به این سکوت پایان دهد.
حلیمه پژواک، بنیانگذار شبکهی مشارکت زنان جمهوریخواه، میگوید که خشونت علیه زنان در افغانستان نه اتفاقی است و نه نتیجهی رسوم اجتماعی؛ بلکه بخشی از ساختار حاکمیتی طالبان است. او میافزاید که فرمانها و محدودیتهای طالبان بهطور هدفمند و با برنامهریزی قبلی تدوین و اجرا شدهاند و هدف آن ایجاد یک جامعهی کاملاً مردانه و حذف زنان از حوزههای آموزشی، اقتصادی و سیاسی است.
پژواک میگوید زنان افغانستانی خود را مانند «برده» و «کالا» در نظام موجود احساس میکنند و این وضعیت نهتنها خلاف قوانین بینالمللی، بلکه خلاف کرامت انسانی است. او از جامعهی جهانی میخواهد که در برابر این «خشونت برنامهریزیشده» بیتفاوت نباشد و مسئولیت خود را برای دفاع از حقوق زنان افغانستان جدی بگیرد.
او میافزاید که طالبان در بیش از چهار سال گذشته به گونهی هدفمند یک نظام «آپارتاید جنسیتی» را بر زنان حاکم کرده است. او میافزاید که محدودیتها و فرمانهای این گروه، جامعهی افغانستان را «زنستیز» کرده است. «زنان در افغانستان احساس میکنند که قدرت خود را از دست دادهاند و اکنون مانند یک برده و کالا در آنجا زیست میکنند. جهان نباید در برابر این همه ظلم، جنایت، بربریت و خشونت آشکارا علیه زنان در افغانستان سکوت اختیار کنند.»
همزمان با برگزاری برنامههای روز جهانی محو خشونت علیه زنان، بیش از صد نهاد و شبکه مدنی زنان افغانستان بیانیهای مشترک منتشر کردند. در این بیانیه آمده است که زنان افغانستان در معرض «شدیدترین و گستردهترین اشکال خشونت ساختاری و تبعیض جنسیتی» قرار دارند و هیچ نظام حمایتی برای آنان در داخل کشور باقی نمانده است. این نهادها هشدار میدهند که محرومیت زنان از آموزش، کار و حضور اجتماعی، نه تنها آنان را از عرصه عمومی حذف کرده است؛ بلکه امنیت جسمی و روانی آنان را نیز به طور جدی تهدید میکند.
اعضای این نهادها، همچنان از سازمان ملل، اتحادیهی اروپا، سازمان همکاری اسلامی و سایر نهادهای جهانی میخواهد که به جای سکوت، سیاستهایی عملی برای توقف خشونتها اجرا کنند. امضاکنندگان تأکید کردهاند که سکوت جهانی در عمل به معنای پذیرش و تقویت «سیاستهای زنستیز» طالبان است.
روز جهانی محو خشونت علیه زنان برای یادآوری این واقعیت همهساله گرامیداشت میشوذ که خشونت مبتنی بر جنسیت یکی از گستردهترین و پنهانترین اشکال نقض حقوق بشر در جهان است. این روز به یاد «خواهران میرابال» نامگذاری شده است؛ زنانی که در جمهوری دومینیکن در برابر دیکتاتوری ایستادند و بهدست رژیم ترخیو کشته شدند.



