در جدال با مرگ؛ بحران بهداشتی زنان روستانشین در افغانستان
آینور سعیدپور

در دل کوههای سر به فلک کشیدهی بدخشان، جایی که جادههای ناهموار میان سنگوبرف گم میشوند و مکانهای درمانی فرسنگها دورتر از خانههای گلی است، زنان باردار چشمبهراه کمکی میمانند که گاه هرگز نمیرسد. در میان سرمای جانسوز زمستان، فرزانه، زنی ۲۸ ساله، در میان درد و اضطراب در انتظار تولد نخستین فرزندش بود؛ اما در نبود پزشک و قابله، این انتظار به مرگ نوزادش انجامید.
فرزانه، در یکی از روستاهای دورافتادهی بدخشان زندگی میکند؛ جایی که زنان در دوران بارداری بهندرت امکان معاینهی پزشکی دارند.
چند هفته پیش، زمانی که درد زایمانش آغاز شد، با دشواری خودش را به نزدیکترین کلینیک رساند؛ اما آنجا هیچ پزشکی یا قابلهای نبود. خونریزی شدید داشت و ناچار شد دوباره به خانه برگردد. در سکوت خانهی گلی و در میان فریادهای بیپاسخش، نوزادش را از دست داد. اکنون که سه هفته از این رویداد میگذرد؛ اما هنوز هم وضعیتش بهبود نیافته است.
وضعیت فرزانه، تنها یک نمونه از واقعیت روزمرگی زنان روستایی افغانستان است. بر اساس آمارهای سازمان ملل، این کشور یکی از بالاترین نرخهای مرگومیر مادران را در جهان دارد. بربنیاد گزارش یونیسف، از هر ۱۰۰ هزار ولادت، حدود ۶۲۰ زن جان خود را از دست میدهند، آماری که در مناطق دورافتادهای مانند بدخشان و بغلان، بهدلیل نبود زیرساختهای درمانی، دسترسی دشوار به پزشکان زن و کمبود تجهیزات بهداشتی، بسیار بالاتر است.
زنان در این مناطق نهتنها به پزشک متخصص دسترسی ندارند؛ بلکه گاه برای رسیدن به نزدیکترین مرکز درمانی، باید ساعتها در مسیرهای صعبالعبور و ناامن سفر کنند. در برخی موارد، بهدلیل نبود وسایل حملونقل، زنان در میانهی راه جان خود را از دست میدهند.
روایتی از دردی مشترک
نوریه، خواهر فرزانه، در گفتوگو با خبرگزاری بانوان افغانستان میگوید که این نخستین بار نیست که زنی در روستای آنان بهدلیل نبود خدمات پزشکی جان خود یا نوزادش را از دست میدهد. او میافزاید که در ماههای اخیر، وضعیت درمانی در این منطقه وخیمتر شده و کلینیک محلی اغلب تعطیل است.
نوریه با ابراز ناراحتی از نظام بهداشتی افغانستان میگوید که سالهاست که این چالش حل نشده است.«وقتی به کلینیک میرویم، پزشکها نمیبینند، میگویند که بسته است. آنها از چند ماه پیش معاش نگرفتهاند و میگویند که دیگر حاضر نیستند کار کنند. گاهی هم کلنیک باز است اما هیچ قابلهای نیست که به زنان کمک کند.»
این روایت، تنها مختص بدخشان نیست. در بغلان، ولایت همجوار، وضعیت بهداشتی زنان تفاوت چندانی ندارد. مرضیه، زنی از یکی از روستاهای این ولایت، میگوید که کمبود پزشکان متخصص، نبود دارو و مسیرهای دشوار، زندگی زنان باردار را با خطر جدی روبهرو کرده است.
«راهها خیلی دور است. اگر مریض شوی، باید ساعتها راه بروی تا به یک کلینیک برسی؛ اما وقتی آنجا میرسی یا پزشک نیست یا دوا ندارند. بیشتر وقتها برای همهی مریضها یک نوع دارو تجویز میکنند، بدون این که درست معاینه کنند.»
بحران بهداشت زنان در افغانستان با سیاستهای محدودکنندهی طالبان نیز تشدید شده است. پس از ممنوعیت تحصیل دختران در دانشکدههای پزشکی و سختگیری در مورد کار زنان در بخش درمان، بسیاری از مناطق روستایی با کمبود شدید پزشکان زن روبهرو شدهاند. بهویژه در جوامعی که مردان اجازهی معاینهی زنان را ندارند، این محدودیتها سبب شده است که شمار زیادی از زنان بدون دریافت خدمات پزشکی، جان خود را از دست بدهند.
افزون بر این، کاهش کمکهای جهانی به بخش بهداشت افغانستان، باعث تعطیلی بسیاری از مراکز درمانی شده است. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، بیش از ۸۰ درصد مراکز درمانی افغانستان وابسته به کمکهای خارجی هستند؛ اما با قطع این کمکها، بسیاری از کلینیکهای روستایی دیگر توان تأمین هزینههای خود را ندارند.
برای زنانی مانند فرزانه، نوریه و مرضیه، دسترسی به خدمات درمانی، نه یک حق اولیه؛ بلکه رویایی دور از دسترس است. آنها میان جادههای ناهموار، کلینیکهای خالی و سیاستهای محدودکننده سرگردان ماندهاند. در حالی که هر روز زنان بیشتری جان خود را از دست میدهند، چرخ این بحران همچنان بیوقفه میچرخد، بیآنکه راهی برای پایانش دیده شود.