کبرا رضایی: “دوران کودکی شیرین و پرماجرایی داشتم”

«ریشه تفکرات من به دوران مهاجرت بر میگردد وقتی تفاوتهای اجتماعی بین خودم و هم سن و سالان ایرانیام را میدیدم. آرزوهای من با آرزوهای آنها تفاوت داشت. برنامههای روزمره ما با هم تفاوت داشت و تفکرات ما شکل دیگری بود. همینها بود که به من فهماند به دنیای متفاوتی تعلق دارم.» بخشی از سخنان بانو کبرا رضایی سخنگوی پیشین وزارت امور زنان است که خبرگزاری بانوان افغانستان این هفته با وی گفتگویی را انجام داده است.
معرفی
کبرا رضایی هستم. در مهاجرت و سالهای تلخ بیخانمانی متولد شدم. دوران کودکی شیرین و پرماجرایی داشتم. خاطرات کودکیام رنگی رنگی است و پر است از شیطنتهای کودکانه. زودتر از سن مکتب، شامل درس شدم بخاطر علاقه پدرم و پرشوری خودم.
تا صنف دوازده ایران درس خواندم و همزمان با دوره متوسطه همزمان با تحصیل خودم برای فرزندان خانوادههای افغان که امکان درس خواندن در مکاتب دولتی برای شان وجود نداشت مکتب خصوصی داشتم و به عنوان معلم و مدیر ایفای وظیفه مینمودم. بعد از ختم صنف دوازده زمینه ادامه تحصیل برای ما وجود نداشت به همین دلیل به وطن بازگشت نمودیم البته این با توافق همه اعضای خانواده صورت گرفته بود.
بعد از بازگشت از مهاجرت خوشبختانه به دانشگاه هرات راه پیدا کردم و لیسانس را از دانشگاه هرات بدست آوردم. و کمی بعد تر برای تحصیل دوره ماستری به کشور جاپان رفتم و خوشبختانه با موفقیت به وطن برگشتم.
آغاز فعالیتها
ریشه تفکرات من به دوران مهاجرت بر میگردد وقتی تفاوتهای اجتماعی بین خودم و هم سن و سالان ایرانیام را میدیدم. آرزوهای من با آرزوهای آنها تفاوت داشت. برنامههای روزمره ما با هم تفاوت داشت و تفکرات ما شکل دیگری بود. همینها بود که به من فهماند به دنیای متفاوتی تعلق دارم. دنیایی که مرا به بایدها و نبایدهای بسیاری سوق میداد. یکی از این بایدها این بود که باید درس بخوانم، باید بیشتر تلاش کنم، باید برای تغییر زندگی خودم کاری کنم، نباید خودم را به دست سنتها بسپارم.
وقتی خودم متعلم بودم، و به کودکان هموطنم درس میدادم حس با افتخاری داشتم، حس اینکه؛ من شمعی در دست دارم و برای روشنی دنیای اطرافم کار میکنم و این احساس مرا به تلاش و زحمت صادقانه رهنمود میکرد. نوجوانیهایم با شکوه و پرِدستآورد بود. همین فعالیتها اساس فکری و شخصیتی مرا بنا نمود و چراغ راه مبارزات و تلاشهای زندگیام شد.
مبارزات
بعد از اینکه به وطن بازگشت نمودیم همزمان با دوره لیسانس به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و کمی سیاسی مشغول بودم و خوشبختانه زمینه شناخت و اعتماد اجتماعی بین اجتماع و مردم شد و توانستم اعتماد و توجه ایشان را بدست بیآورم برای همین در انتخابات شورای ولایتی سال 2009 به عنوان جوان ترین کاندیدا در شهر هرات به مبارزه سیاسی پرداختم و خوشبختانه یکی از بزرگترین و در عین حال آموزنده ترین تجربههای زندگی را به دست آوردم. به عنوان دختری جوان که پشتوانه خانوادگی سیاسی و یا عضویت در شبکههای عجیب و غریب و یا هزینههای مالی فراوان را نداشت به مبارزه سیاسی پرداختم و خوشبختانه رای و اعتماد زیادی را به دست آوردم . با این مبارزه خواستم به جامعه نقش سالم و مبارزه سالم نشان بدهم و بگویم الزاما فکتورهای قدرت، ثروت و رابطههای شبکهای عجیب باعث پیروزی نمیشود. از میان خود مردم و فرزندان آنها میتوانند پرچمدار تغییر و پیشرفت باشند. برای بالا بردن صدای عدالت همیشه کوشیدهام، به نقش زنان در همه روندهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی باور دارم و این پیام را همیشه به جامعه رساندهام که صلح و امنیت، رشد اقتصادی و توسعه جامعه، بدون پیشرفت وتوسعه زنان غیر ممکن است. در دوران کمپاین انتخاباتی هم داعیه عدالت خواهی و ترویج مشارکت زنان در روند نهادینه شدن دموکراسی و شامل شدن آنان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی را انتقال دادهام .
برای تغییر ذهنیت عمومی نسبت به نقشهای زنان و تاثیر گذاری آنها برای تغییر وضعیت زندگی خودشان، خانوادههایشان و پیامدهای آن برای تغییرات کلان در جامعه کوشیدهام.
نقشی را که در خانواده و جامعه به عهده داشتهام، احساس مسولیتی که در قبال جامعهام احساس میکنم و مرا وادار به مقاومت و تلاش بیشتر میکند.
تحلیلی از وضعیت امروز زنان
بررسی وضعیت زنان نیاز به تحقیق جدی دارد. بخاطر تحلیل وضعیت زنان باید همه جوانب در نظر گرفته شود و مشارکت و حضور ایشان در ابعاد مختلف سنجیده شود. از یک بعد این بررسی میتواند مقایسوی باشد. مقایسه با گذشته حضور زنان افغان در اجتماع و سیاست، رفاه اجتماعی و انکشاف علمی و حتی میتواند در مقایسه با کشورهای همسایه صورت گیرد.
در همه ابعاد میتوان تفاوتهای چشمگیری را یافت ولی نکته اصلی این است که وضعیت زنان ارتباط مستقیم به وضعیت سیاسی و امنیتی دارد. اگر وضعیت سیاسی و امنیتی خوب باشد وضعیت زنان هم بهبود پیدا میکند ولی اگر وضعیت امنیتی و سیاسی آشفته شود وضعیت زنان هم تغییر میکند و این یعنی شکنندگی در حضور سیاسی و اجتماعی زنان. متاسفانه جنبشهای زنانه پراکنده است و بر محور تحلیل واقعی بلند مدت برنامه ریزی نشده است و حول محور روزمرهگی و جریانهای روزنه در چرخش است که این مسئله باعث کاهش برایند و اهداف کاری میشود.
در وضعیت سیاسی از نظر تعداد حضور زنان تغییر به وجود آمده است. افغانستان در مقایسه با کشورهای همسایه میزان حضور زنان در جایگاههای بلند سیاسی را تجریه کرده است و الگوهای زنان رهبر به جامعه معرفی شده اند اما بحث کیفیت مشارکت سیاسی و میزان توانمندی و اعمال نفوذهای چهرههای زنان سیاستمدار هم چنان دچار مشکل است. این زنان به دلایلی که با شرایط جامعه همخوانی دارد هم چنان نمایشی حضور دارند.
اما خوشبختانه در میان هیاهوی سیاست و جنگ، نسلی از دختران جوان و متخصص رشد یافته اند که فردای مشارکت سیاسی زنان را به فردای امیدبخشی مبدل میسازند.
حضور زنان در عرصههای ورزش، رسانه، هنر و بخشهای امنیتی قابل قدر و قابل افتخار است. پرورش نسل جوان دختران متخصص و توانمند چراغ راه فردای توسعه و پیشرفت است.
بزرگترین پشتوانۀ زنان افغان
سوال زیبایی است. به نظر من بزرگترین پشتوانه برای هر فرد مخصوصا زنان خودباوری و اعتماد به نفس ایشان است. نیروی درونی که میتواند الهام بخش مبارزات و فعالیتهای انسان باشد و کمک میکند مسیر راه زندگی براساس آن طراحی شود.
سخن آخر
به تلاش مان باور داشته باشیم و نقش خود را در دنیای امروز جدی بگیریم. امروز هستیم پس باید مبارزه کنیم و کوشش کنیم فردای خوبتری را برای جهان، کشور و مردم مان به تصویر بکشیم. قدر همدیگر را بدانیم و خوب بودن و مهربان بودن انتخاب مان باشد.
ترتیب: سودابه احراری