گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی؛ روایت گلدوزی زنان هراتی زیر حصار محدودیتهای طالبانی
حدیث حبیبیار
در کارگاهی کوچک با طاقچههایی پر از نخهای رنگارنگ در هرات، زنانی گردهم آمدهاند تا با دستان پینهبسته و خستهیشان، از دل نخ و سوزن، تارهای زندگی را دوباره ببافند؛ زندگیای که هنوز میتوان در آن کار کرد و امید را زنده نگه داشت. هر بخیهای که بر پارچه مینشیند، از صبر و ایستادگیشان روایت میکند و هر گِره، نشانهای از رنجهای خاموششان است. آنان در شهری که راههای کار و آموزش بر زنان بسته شده، تلاش میکنند تا با گلدوزی، خامکدوزی و مهرهکاری، جهانی از معنا و مقاومت بسازند.
نسیمه ۳۰ ساله، یکی از زنان خامکدوز این کارگاه است. او مادر چهار فرزند و سرپرست شش عضو خانواده است. سالها پیش همسرش کارش را از دست داد و از آن زمان، نسیمه با گلدوزی مصارف خانه، مکتب و نیازهای روزمرهی فرزندانش را فراهم میکند.
صبحها پیش از طلوع آفتاب بیدار میشود، خانه را مرتب میکند و سپس با دستانی خسته؛ اما نیرومند، راهی کارگاه میشود. در آنجا با خامکدوزیهای ظریف، گلها و مرغها را بر پارچهها میدوزد و هر بخیه برایش نه تنها کار؛ بلکه یک امید تازه برای فردا است. او میگوید: «با هر بار خیاطی کردن انگار دوباره زندگی میکنم. اگر ندوزم زندهگی سخت میشود و انگار فردایی نیست و سردرگم هستم».
این زن جوان پنج سال است که به این کارگاه میآید و هر روز وقت خود را صرف گلدوزی و خامکدوزی میکند. او میگوید که حضور در این کارگاه نه تنها منبع درآمدش؛ بلکه فرصتی برای یادگیری مهارتهای تازه و امیدی برای فردای بهتر است.
با اینکه دستان نسیمه ترکخورده و پینهبستهاند، او از کارش رضایت دارد و معتقد است که همین تلاش او را قادر میسازد در برابر مشکلات و چالشهای اقتصادی زندگیاش ایستادگی کند. او میگوید: «درآمدم زیاد نیست؛ اما دستکم میتوانم نیازهای روزانه خانوادهام را تأمین کنم و شرمنده بچههایم نشوم».
با وجود تلاش و پشتکار، چالشهای زیادی سد راه نسیمه است. نبود بازار مناسب، قیمت بالای مواد اولیه و گاهی سفارشهای کم سبب میشود که درآمدش محدود و ناچیز باشد. از سوی دیگر، فشار خانواده و مسوولیت نگهداری فرزندان و سایر اعضای خانه، خستگی او را دوچندان کرده است. نسیمه میگوید: «گاهی فکر میکنم عمرم در همین کارگاه تمام میشود و خستگی روزی مرا زمین میزند؛ اما مجبورم با وجود همهی چالشها ادامه دهم».
در این کارگاه علاوهبر خامکدوزی، گلدوزی و مهرهبافی، زنان مشغول دوختن دستمالها، سرتختیها و برخی لباسهای ساده نیز هستند. هر زن با توجه به مهارت و علاقهاش بخشی از کارگاه را بر عهده دارد و سفارشهای مشتریان را آماده میکند. این فعالیتها به آنان کمک میکند تا علاوه بر کسب درآمد، تجربه و مهارتهای خود را نیز افزایش دهند.

طوبا ۲۰ ساله، دختر جوانی است که در این کارگاه در هنر مهرهبافی مشغول کار است. پدرش معلول است و نمیتواند کار کند، بنابراین تمام مسوولیت تأمین هزینههای خانه، داروها و نیازهای روزمره بر دوش اوست.
او هر روز با دقت و تمرکز مهرهها را کنار هم میچیند تا گلدانها، تابلوها و زیورآلات رنگارنگ برای زنان و دختران شکل گیرند. وی گفت: «وقتی مهرهها را کنار هم میگذارم، احساس میکنم میتوانم زندگی پدرم را آسانتر کنم».
طوبا با صبر و حوصله سفارشهای مشتریان را آماده میکند. او گفته است که از این طریق علاوهبر درآمد، حس حضور در جامعه نیز پیدا میکند. در کارگاه، او مسوول بخش مهرهبافی است و گاهی دیگر زنان کارهای او را تحسین میکنند. طوبا میگوید: «چون سنم کمتر است، بیشتر تشویق میشم و همین تشویق دوستانم انگیزهام را بیشتر میکند».
او میافزاید که روزها گاهی طولانی و طاقتفرسا میشوند؛ ساعتها روی زمین مینشیند و با دقت کار میکند تا مهرهها درست کنار هم قرار گیرند. با این حال، طوبا از انجام کار لذت میبرد و هر محصول تکمیلشده، حس موفقیت و استقلال را به او میدهد. «وقتی تابلوها آماده میشوند، حس میکنم بخشی از مصارف زندگیام تامین میشود».
طوبا همیشه دنبال یادگیری مهارتهای تازه است و طرحهای جدید را امتحان میکند تا درآمد بیشتری کسب کند. او میگوید که هیچ حمایتی ندارد و خودش همه چیز را از خرید مواد اولیه تا آماده کردن محصولات برای فروش مدیریت میکند. «همه چیز به خودم بستگی دارد و این مسوولیت سبب میشود که قویتر باشم. شاید روزی مسوول یک کارگاه بزرگ شوم».
طوبا که با آمدن طالبان از صنف دهم مکتب محروم شده میافزاید که با وجود فشار و مسوولیتهای زیاد، هرگز ناامید نمیشود و تلاش میکند با هنر و مهرهبافی، آیندهای بهتر برای خود و خانوادهاش بسازد. «شبها خسته به خانه باز میگردم؛ اما ذهنم پر از طرحهای جدید و نقشههای فرداست. هر تابلو و گلدان برایم نشانهای از صبر و پشتکار است».
در این کارگاه حدود شش زن هستند و هر کدام برای خودشان کار میکنند. در پایان ماه از روی درآمد هر زن از فروش تولیدات، جمعآوری میشود و کرایهی کارگاه که ۵ هزار افغانی است، پرداخت میشود. آنان نه رییسی دارند و نه تحت حمایت کدام نهاد رسمی هستند.

رامشه، زن حدود چهل ساله، پس از طلاق در خانهی برادرش زندگی میکند و یکی از زنان فعال کارگاه است. او در کارگاه روی دستمالها و سرتختیها گلدوزی میکند و با طرحهای دقیق و رنگارنگش، محصولات متفاوتی خلق میکند. «هر گلی که میزنم، حس میکنم بخشی از توانمندی خودم را نشان میدهم».
رامشه مسوول آمادهسازی سفارشهای خاص و پیچیده کارگاه است و تلاش میکند هر محصول با کیفیت بالا آماده شود تا مشتریان راضی باشند. او میگوید که این فعالیت برایش حس استقلال و ارزشمندی میآورد. «وقتی محصول تکمیل میشود، حس میکنم توانستهام زندگی خودم را بسازم، چون هرچه نباشد مردم به من به چشم یک زن ناتوان و طلاق داده نگاه میکنند».
او با مهارت و تلاش طرحهای پیچیدهای میآفریند که گاهی مشتریان خارج از هرات نیز سفارش میدهند. این فرصت سبب شده رامشه درآمدی نسبتا پایدار داشته باشد. «هر سفارش جدید، انگیزه من را برای کار بیشتر میکند. گاهی حتا از ولایتهای دیگر بخصوص کابل سفارش دارم».
با این حال، رامشه میافزاید که هر روز تلاش میکند محصولات جدید و خلاقانه بسازد تا بتواند درآمد خود را افزایش دهد. «با وجود مشکلات، هر روز دوباره کار میکنم و دست از تلاش برنمیدارم. میدانم که تا تلاشی نباشد، آرامش و سهولتی هم نیست».
او همچنین تجربه و مهارت خود را با زنان تازهکار در کارگاه به اشتراک میگذارد تا هنر گلدوزی ادامه پیدا کند و زنان دیگر نیز از این فرصت بهرهمند شوند. «وقتی میبینم یکی از دختران جوان از آموزش من استفاده میکند، حس میکنم کاری مفید انجام دادهام».
رامشه معتقد است که اگر نهادهای کمکرسان و سازمانهای حمایتی بازارهای بهتر، آموزش و ابزار مناسب فراهم کنند، زندگی زنان کارگاه مانند او میتواند پایدارتر و مستقلتر شود. «اگر کمک دریافت کنیم، میتوانیم زندگی بهتری بسازیم و مهارتهایمان را توسعه دهیم».
با روی کار آمدن طالبان، محدودیتهای کاری و دسترسی زنان به شغلهای مختلف افزایش یافت و بسیاری از آنان ناچار شدند به صنایع دستی، از جمله گلدوزی، خامکدوزی و مهرهبافی روی بیاورند تا بتوانند منبع درآمدی برای خود و خانوادههایشان فراهم کنند. آنان با هنر و تلاش خود، نه تنها زندگی روزمره را میسازند؛ بلکه نشان میدهند که حتی در بین محدودیتها، ایستادگی و خلاقیت میتواند راهی برای گذران زندگی و حفظ استقلال باشد.



