از سایهی محدودیتها تا روشنایی هنر؛ سفر «حورا» برای تحقق رویایش
حدیث حبیبیار

از کودکی به دنیای رنگها و طرحها علاقه داشته و آرزو دارد که روزی نقاشی را بهطور حرفهای بیاموزد؛ اما شرایط دشوار سیاسی و اجتماعی او را مجبور کرده تا در سکوت و مخفیانه، دنیای خود را با مداد و رنگهای روغنی به شیوهای که میخواهد، خلق کند. در این مسیر، با حمایت خانوادهاش، با وجود همهی چالشها، بهویژه محدودیتهای طالبان، همچنان از دنبال کردن آرزوی خود دست نکشیده است.
حورا نیازی، باشندهی هرات و دانشآموز مکتب بوده است. او میگوید که آرزو داشته تا پس از پایان دورهی مکتب، وارد دانشگاه شود و در دانشکدهی هنرهای این ولایت، نقاشی را بهطور حرفهای بیاموزد؛ اما پس از تحمیل محدودیتهای آموزشی طالبان، مجبور به خانهنشینی شده است.
بانو نیازی میافزاید که در آغاز هیچ چیزی از هنر نقاشی نمیدانست و روز و شب، با تمام وجود تلاش کرده تا در دل خود زیباییها را بیابد و آنها را بر بوم بیاورد. او میگوید که با هر کوشش و هر اشتباه، کمکم یاد گرفته که چگونه با مداد و رنگها، احساسات عمیقی که در دلش است را به نمایش بگذارد و دنیای درونی خود را به دیگران نشان دهد.
او افزوده است که در سه سال گذشته، روزهای سخت و لحظههای ناامیدی بیشماری به سراغش آمدهاند؛ اما هیچگاه از تلاش دست نکشیده است. حورا میگوید: «با وجود تمام مشکلات، حتی زمانی که از مکتب محروم شدم و در شرایط دشوار اقتصادی قرار داشتم، هرگز از یادگیری نقاشی دست برنداشتم. زمانی که همسنهایم در مراکز آموزشی مشغول یادگیری بودند، من از این فرصتها بیبهره بودم؛ اما همیشه خودم را بلند کردم، از هیچچیز نه ترسیدم و با تمام وجود تلاش کردم تا به رویایم نزدیکتر شوم».
او در گفتوگوی با خبرگزاری بانوان افغانستان میگوید که با وجود تمام مشکلات، یاد گرفته که نقاشی کند و هیچگاه نباید از دنبال کردن رویاهای خود دست کشید. او ادامه میدهد: «خسته شدم، کم آوردم و حتی روزهای نخست که چیزی از نقاشی نمیدانستم، به سختی سعی میکردم نقاشی بکشم؛ اما با همهی اینها، هنوز از رویایم دست نکشیدم».
حورا که ۲۰ سال سن دارد، همچنان میگوید که تنها حمایت خانوادهاش را در راه فراگیری هنر نقاشی به همراه داشته و هدفاش این است تا روزی بتواند که با فروش تابلوهای نقاشیاش منبع درآمدی برای خود و جبران زحمات خانوادهاش داشته باشد. بانو نیازی افزوده است: «خانوادهام برایم بسیار زحمت کشیدند و تشویقم کردند. منم دوست دارم که با هزینهای که از نقاشی بهدست میآورم به آنان کمک کنم».
بانو نیازی بیان میکند که پس از ممنوعیتهای آموزشی طالبان، تا کنون در شرایط بد روانی بهسر میبرد و فکر کردن به این که دیگر نمیتواند به آموزش دسترسی داشته باشد، برایش «عذابآور» است. او میگوید: «از آن لحظه که به این واقعیت تلخ پی بردم، روزها و شبها در دل خود احساس رنج و اندوه عمیقی دارم. هیچچیز سختتر از این نیست که انسان آرزو داشته باشد که به جستوجوی دانش و پیشرفت برود؛ اما محدودیتهای بیپایان مانع آن شود».
همچنان این هنرمند دختر بیان کرده که هیچگاه نخواست که به این شرایط دشوار تحت حاکمیت طالبان عادت کند. او در پیامی به دختران کشورش گفته است: «اگر شرایط سخت است، باید آن را به فرصتی برای رشد تبدیل کرد. شاید راه هموار نباشد؛ اما باید از راههای پر پیچوخم گذشت و هرگز از تلاش دست نکشید».
اکنون پس از دو سال، بانو نیازی، با افتخار به دستآوردهای خود مینگرد و میگوید تابلوهایی که با دستان خود خلق کرده، یادگاری از تلاشهای بیوقفه و پشتکار اوست.
نام مصاحبه شونده بهدلیل مشکلات امنیتی، مستعار انتخاب شده است.