ایستادگی در برابر طالبان؛ روایت زنی که صدای اعتراضش خاموش نشد
آینور سعیدپور

پس از عقبنشینی نیروهای خارجی و سقوط حکومت جمهوری، طالبان بدون مقاومت جدی وارد کابل شدند و بار دیگر قدرت را در دست گرفتند. این گروه، در نخستین اقدام قانونهای سختگیرانهای را علیه زنان و دختران وضع کرد. محدودیتهای آموزشی، ممنوعیت کار برای زنان، حذف آنان از زندگی اجتماعی و سرکوب آزادیهای فردی، نخستین گامهای طالبان در اعمال قدرت بود. در واکنش به این سیاستها، خیلی زود خیابانهای کابل، هرات، مزار شریف و دیگر شهرهای افغانستان، صحنهی اعتراضهای زنان شد.
آنان با شعار «نان، کار، آزادی» به خیابانها آمدند؛ اما پاسخ طالبان چیزی جز تفنگ، شوک برقی، گاز اشکآور، آبپاشی، بازداشت و زندانیشدن نبود. بسیاری از زنان معترض، یا مجبور به ترک افغانستان شدند یا برای در امان ماندن از شکنجه و زندان، به زندگی مخفیانه روی آوردند.
در میان این زنان، نادره احمدیان یکی از هزاران زنیست که روزی در خیابانهای کابل برای حقوق زنان فریاد زد؛ اما حالا در سایهها زندگی میکند.
از سالن زیبایی تا اعتراضهای خیابانی
نادره احمدیان پیش از سقوط کابل، صاحب یک سالن زیبایی بود و روزهایش را در فضایی پر از رایحهی عطر و رنگهای آرایشی میگذراند. سالن زیباییاش محلی بود که زنان و دختران برای جشنهایشان آماده میشدند، آرایش میکردند و خوشحال بودند؛ اما پس از سقوط کابل، همه چیز تغییر کرد.
فرمانهای طالبان، سالن زیباییاش را بست، منبع درآمدش را گرفت و آزادیاش را محدود کرد. او، که نمیخواست تسلیم شود، به اعتراضهای خیابانی پیوست و در سازماندهی تظاهراتهای زنان نقش گرفت.
در هفتههای نخست، اعتراضهای زنان پرشور و گسترده بود. گروههای مختلف زنان معترض، از مناطق مختلف کابل و دیگر شهرها، گرد هم میآمدند و شعار میدادند؛ اما پاسخ طالبان به زنان و دختران معترض تفنگ، شوک برقی، گاز اشکآور، آبپاشی، بازداشت و زندانیشدن بود.
نادره از روزهایی میگوید که در برابر نیروهای تا دندان مسلح طالبان، تنها با مشتهای گرهکرده ایستاده بود و فریاد میزد: «نان، کار، آزادی!»؛ اما اکنون پس از گذشت سه سال از حاکمیت طالبان میگوید که زنان در بدترین وضعیت ممکن زندگی میکنند و جهان در برابر این سرکوب سکوت کرده است.
پس از شدتگرفتن سرکوبها، طالبان دهها زن معترض را بازداشت کرد. شماری از آنان تحت شکنجههای شدید قرار گرفتند و پس از رهایی، مجبور شدند کشور را ترک کنند؛ اما نادره، مانند بسیاری از زنان معترض دیگر، چارهای جز زندگی در خفا نداشت.
او اکنون در خانهای کوچک در یکی از مناطق کابل زندگی میکند، جایی که روزگاری خیابانهایش پر از زندگی، شور و رفتوآمد زنان و دختران بود، حالا به شهری خاموش تبدیل شده است. زنان یا خانهنشین شدهاند، یا در صورت خروج از خانه، باید پوشش کامل داشته باشند و از مردان خانواده همراهی بگیرند.
اما سختیهای او تنها به طالبان محدود نمیشود. حمایتنکردن مردان اطرافش، چالش بزرگتری در برابر فعالیتهای مدنیاش بود. شوهرش، که از ابتدا با فعالیتهای مدنی او مخالف بود، در برابر اعتراضهایش موضعی سختگیرانه گرفت. «او چندین بار با من بدرفتاری کرد و حتی الفاظ توهینآمیز به کار برد. میگفت زن نباید در سیاست و اعتراض باشد.»
مبارزهای که هنوز ادامه دارد
با وجود تمام این فشارها، نادره تسلیم نشد و همچنان به فعالیتهایش ادامه داد؛ اما این بار به شکلی متفاوت. پس از آنکه طالبان تجمعهای خیابانی را ممنوع کرد، زنان معترض روشهای جدیدی را برای ابراز نارضایتیشان روی دست گرفتند. آنان در مکانهای سربسته تجمعهای اعتراضی برگزار کردند، رقصهای اعتراضی اجرا کردند، سرودهای مقاومت خواندند و در فضای مجازی صدای خود را بلند کردند.
نادره نیز یکی از این زنان که با استفاده از شبکههای ارتباطی مخفیانه، با دیگر زنان معترض ارتباط گرفت و تلاش کرد روحیه اعتراض و مقاومت را زنده نگه دارد؛ اما نادره میافزاید که این مسیر آسان نبوده و بسیاری از زنان معترض، که همچنان در افغانستان ماندهاند، هر لحظه در معرض بازداشت و شکنجهاند.
طالبان در سالهای اخیر، هرگونه اعتراض و حرکت زنان را سرکوب کرده است. این گروه نهتنها محدودیتهای جدیدی علیه زنان وضع کرده؛ بلکه تلاش دارد حضور آنان را از جامعه محو کند.
ممنوعیت تحصیل دختران، بستن دانشگاهها، اخراج زنان از مشاغل دولتی، تعطیلی مؤسسههای آموزشی و محدودیتهای شدید بر رفتوآمد زنان، تنها بخشی از این سیاستها و محدودیتهای طالبان است.
نادره در پایان صحبتهایش میگوید باور دارد که روزی زنان افغانستانی دوباره در خیابانهای شهرشان بدون ترس، بدون محدودیت و سایهی طالبان قدم خواهند زد.
٭نام مصاحبهشونده مستعار آورده شده است.