روز جهانی علم؛ دختران: بدون آموزش امیدی به پیشرفت افغانستان نداریم
آینور سعیدپور
در حالیکه جهان از «روز جهانی علم برای صلح و پیشرفت» گرامیداشت میکند و بر اهمیت علم و آموزش برای توسعهی پایدار و جامعهای برابر تأکید دارد، در افغانستان میلیونها دختر هنوز از ابتداییترین حق انسانی خود -حق آموزش و مشارکت علمی- محروم اند.
بیش از چهار سال است که طالبان درهای مکتبها و دانشگاهها را بهروی دختران بالاتر از صنف ششم بستهاند؛ تصمیمی که نهتنها آیندهی علمی آنان را در تاریکی فرو برده، بلکه شکاف عمیقی میان افغانستان و جهان معاصر ایجاد کرده است.
طبق آمار سازمان آموزش، عملمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو)، نزدیک به ۲.۲ میلیون دختر در افغانستان از ادامهی آموزش بازماندهاند؛ نسلی که میتوانست در مسیر رشد علمی، اقتصادی و فرهنگی کشور نقش تعیینکننده داشته باشد؛ اما اکنون در محاصرهی محدودیت، فقر و ناامیدی قرار گرفته است.
رویاهایی که در میان دیوارها ماند
فاطمه، ۲۰ساله و باشندهی کابل، یکی از میلیونها دختری است که پس از بازگشت طالبان به قدرت، از ادامهی آموزش بازمانده است. او روزگاری رویای پزشکشدن را در سر داشت؛ در کشوری که هنوز یکی از بالاترین میزان مرگومیر مادران را در جهان دارد و کمبود پزشک زن به بحرانی انسانی تبدیل شده است.
اما حالا در حاکمیت طالبان و محدودیتهای روزافزون این گروه بر دختران، همهی آن آرزوها رنگ باخته است.
با حاکمیت دوبارهی طالبان بر افغانستان و بازگشت قانونهای دور نخست این گروه، همهی رویاها و هدفهای فاطفه مانند همهی زنان و دختران افغانستانی هیچ شده است. او اکنون افزون بر این که از همه هدفهایش بازمانده مجبور است از بام تا شام را در چهاردیواری خانه سپری کند.
فاطمه، بر این باور است که برای پیشرفت و ترقی هر کشوری باید همهی شهروندان در تمامی بخشها مشارکت فعالانه و برابر داشته باشد. او میافزاید که زنان و دختران باید از فرصتهای آموزشی و یادگیری بدون توجه به مسایل جنسیتی برخوردار باشد. این دانشآموز میگوید، هر کشوری تنها در صورتی پیشرفت میکند که شهروندانش باسواد بوده از نیروی آنان برای جهانیشدن استفاده شود.
فرزانه، ۲۱ساله و باشندهی کابل از صنف ۱۲ فارغ شده و به دلیل محدودیتهای آموزشی نتوانسته به دانشگاه راه یابد نیز، همسرنوشت فاطمه است. همهی روز را در خانه سپری میکند بدون اینکه به گفتهی خودش کاری برای خود و هموطنانش انجام دهد.
این دانشآموز از وضعیت جاری انتقاد کرده و میگوید که همهی فرصتها از او میلیونها دختر گرفته شده و آنان از متن جامعه به حاشیه رانده شدهاند. فرزانه در حالی که از این وضعیت ابراز ناراحتی میکند، میگوید: «فرصتهای زیادی است که ازش محروم شدیم از جمله رفتن به کورس، مکتب، دانشگاه، کار یا هم آزادنه و بدون هیچ گونه ترسی بیرون رفته نمیتوانم.»

به گفتهی فززانه، زمانی که زنان و دختران به عنوان نیمی از جامعه از آموزش و دیگر فرصتها محروم شوند؛ جامعه از بهرهگیری استعدادها و نیروی کار نیز محروم شده و در نتیجه از پیشرفت باز میماند. «وقتی بخشی بزرگی از جامعه، بهویژه ما زنان و جوانان از آموزش و کار محروم باشیم رشد اقتصادی و فکری جامعه کُند میشود پس هیچ انتظاری از کشور پیشرفته و روشن فکر نباید داشت.»
آموزش، ستون فقرات
فعالان حقوق زنان میگویند که توقف آموزش دختران پیامدهای فاجعهباری برای آیندهی افغانستان داشته است؛ از تضعیف نیروی انسانی گرفته تا افزایش فقر، ازدواجهای اجباری و مهاجرت گستردهی نخبگان.
رها نوری، فعال حقوق بشر که در افغانستان بهصورت مخفیانه فعالیت دارد، میگوید که بیش از چهار سال بستهبودن مکتبها بهروی دختران بالاتر از صنف ششم، پیامهای بلندمدت و کوتاهمدت زیانباری بر زنان و افغانستان گذاشته است. او تاکید میکند که آموزش زیرساخت اصلی جامعه است و بدون آن، دسترسی به هیچیک از هدفهای پیشرفت و برابری جهانی ناممکن است.
به گفتهی نوری، منع آموزش دختران نهتنها فرصتهای علمی را از بین برده، بلکه آسیبهای روانی و اجتماعی گستردهای نیز در پی داشته است. او میافزاید که در بازهی زمانی چهارساله و در نتیجهی محدودیتهای طالبان، فقر، بیکاری، ازدواجهای اجباری و خودکشی در میان دختران و زنان افزایش یافته است.
او، میافزاید که این محدودیتها افغانستان را به کشوری منزوی بدل کرده است. رها تاکید دارد که محرومیت دختران از آموزش نقض آشکار حقوق بشر است و سبب شده افغانستان در چهار سال گذشته به یک کشور منزوی تبدیل شود. این انزوا بیش از نیمی از جمعیت کشور را در فقر فرو برده است.
رها تأکید میکند که طالبان آموزش دختران را ابزار فشار سیاسی بر جهان تبدیل کردهاند. «محرومیت دختران از آموزش کاملاً سیاسیسازی شده است. طالبان آموزش دختران را اهرم فشار برای باجگیری از کشورهای اروپایی و غربی قرار دادهاند.»
با وجود تمام محدودیتها، آموزش دختران در افغانستان بهطور کامل متوقف نشده است. نهادهای غیردولتی، آموزگاران داوطلب و فعالان مدنی در گوشهوکنار کشور تلاش میکنند تا آموزش را، هرچند بهشکل پنهانی، زنده نگه دارند.
صنفهای آموزشی کوچک در خانهها، آموزشهای آنلاین و برنامههای تقویتی برای دختران نوجوان بخشی از این تلاشها است. برخی سازمانهای بینالمللی مانند یونیسف و یونسکو نیز با پشتیبانی از پروژههای آموزشی و فراهمسازی تجهیزات دیجیتال، میکوشند شکاف آموزشی را کاهش دهند.
اما چالشها هم چنان بزرگ است؛ دسترسی محدود به اینترنت، خطر بازداشت، نبود امکانات و فقر گسترده، مانع از تداوم این برنامهها میشود. در برخی منطقهها، خانوادهها نیز از ترس مجازات طالبان اجازهی حضور دختران در این صنفها را نمیدهند.
در سوی دیگر، نرخ سواد زنان که پیش از سقوط حکومت پیشین به حدود ۳۰ درصد رسیده بود، اکنون رو به کاهش است. این عقبگرد، در کنار محدودیت اشتغال زنان، افغانستان را از مسیر توسعه و صلح پایدار دور میسازد.
روز جهانی علم برای صلح و پیشرفت، فرصتی است تا جامعهی جهانی به یاد بیاورد که علم و آموزش حق همگانی است، نه امتیاز. برای افغانستان، این روز یادآور ضرورت بازگرداندن حق آموزش به میلیونها دختر است؛ دخترانی که آیندهی کشور در دستان آنان است.



