تازیانهی تبعیض بر کشاورزان زن در بغلان؛ «با هزار منت و تمسخر مزد میگیریم»
حدیث حبیبیار و پریسا حسینی
در پی محدودیتهای شدید طالبان بر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی زنان، شماری از زنان سرپرست خانوار در ولایت بغلان، به کار در زمینهای کشاورزی روی آوردهاند. آنان میگویند با وجود انجام کارهای شاقه در کنار مردان، بهدلیل جنسیت، مزد اندکی دریافت میکنند و توان تامین نیازهای ابتدایی خانوادههای شان را ندارند.
بیبی ماهگل، یکی از این زنان، با دستان پینهبسته و قامتی خمیده، از بام تا شام در مزارع بغلان کار میکند. او که سالها پیش شوهرش را از دست داده و فرزندان نظامیاش نیز در جنگهای اخیر کشته شدند، اکنون سرپرستی نواسههایش را بهتنهایی بر عهده دارد. وی گفت: «در خانه هشت نفر بودیم، شوهرم فوت کرد، بچههایم شهید شدند، حال با نواسههایم تنها زندگی میکنم».
او روزانه ۲۰۰ افغانی مزد میگیرد که ۵۰ افغانی آن را صرف کرایهی موتر میکند. این در حالی است که مردان برای همان نوع کار بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ افغانی دستمزد دارند. «در این سن بالا بخاطر یک لقمه نان سر زمین میآیم، شام هم با ناامیدی و مزد اندک بر میگردم».
بیبی ماهگل که ۶۷ سال سن دارد میگوید که با وجود کار طاقتفرسا در مزرعه، تبعیض جنسیتی و نگاه سنگین جامعه، هنوز هم مجبور به ادامهی این شغل است. او از نبود امکانات ابتدایی برای کودکانش شکایت دارد و میافزاید که زیر بار فقر و بیعدالتی، کمرش خم شده است. این کشاورز زن افزوده است: «سختیهای روزگار و تبعیض جنسیتی کمرم را خم کرده است.با هزاران منت و تمسخر زمینداران پول میگیریم».
بیبی ماهگل تنها نیست. در گوشه و کنار همین زمینهای کشاورزی، زنان زیادی با داستانهایی مشابه؛ اما چهرههایی متفاوت، روز خود را زیر آفتاب سوزان سپری میکنند. آنان در حالیکه دستمزد پایینتری نسبت به مردان دریافت میکنند، باید بار زندگی، نگاه جامعه و رنجهای اقتصادی را همزمان به دوش بکشند.

ملیحه، زنی دیگری در گوشهای از همین مزرعه، مشغول کندن علفهای هرزه است و سرپرستی هشت کودک را در کنار همسر بیماری بر عهده دارد که توان کار ندارد. او میگوید پس از بستهشدن راههای اشتغال زنان، چارهای جز آمدن به زمینهای زراعتی برایش نمانده است. ملیحه گفت: «صاحب هشت اولاد هستم، شوهرم مریض است، مجبورم بخاطر اولادهایم کار کنم».
هر روز پیش از طلوع آفتاب، ملیحه از خانه بیرون میشود تا به همراه گروهی از زنان دهکده، خود را به مزرعه برساند. لباسهای کهنه، کفشهای فرسوده و خستگیِ بیپایان بخشی از روزمرگی اوست. وی میگوید زمینداران مزد زنان را نه به عنوان حق زحمت؛ بلکه با حالت «تحقیر و لطف» میدهند. «هم کار میکنیم، هم خجالت میکشیم، چون مزد را انگار از سر لطف میدهند».
ملیحه نیز با همهی چالشها و تحقیرها حاضر به ترک این کار نیست؛ چون به گفتهی خودش، گرسنگی فرزندانش از خستگی تن برایش سختتر است. او از نگاههای سنگین مردم به زنی که بیرون از خانه کار میکند، گلایه دارد؛ اما ترجیح میدهد نان را با کار خودش فراهم کند تا اینکه دست نیاز بهسوی کسی دراز کند. «به من میگویند زن باید خانهداری کند، ولی شکم اولاد را با نصیحت سیر کرده نمیتوانم».
در همین حال کارشناسان اجتماعی و فعالان حقوق زن با استقلال از کار این زنان میگویند که وضعیت دشوار زنان کشاورز در بغلان، حاصل ساختارهای تبعیضآمیز، فقدان حمایتهای اجتماعی و نادیدهگرفتن کار زنان در سیاستگذاریهای اقتصادی است.
وجیهه رسولی، فعال حقوق زن، در صحبت با خبرگزاری بانوان افغانستان میگوید که زنان در افغانستان، نهتنها از بسیاری حقوق قانونی و اجتماعی محروماند؛ بلکه در حوزهی اقتصاد نیز همواره در حاشیه نگه داشته شدهاند.
به گفتهی او، کار زنان در خانه و در مزرعه هر دو نادیده گرفته میشوند. بانو رسولی افزوده است: «زنان نه تنها در بیرون بهخاطر پیدا کردن لقمهی نانی در زمینهای زراعتی کار میکنند و حتی بیل میزنند؛ بلکه در خانه نیز مسئولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای خانه را دارند، که متأسفانه هیچگاه کارشان نزد مردان ارزشی ندارد».
این فعال حقوق زنان تاکید میکند کار زنان در مزارع نهتنها با دستمزد کمتر همراه است؛ بلکه شان انسانی آنها نیز نادیده گرفته میشود. او گفت: «زمانیکه زنان مزد کمتر میگیرند، یعنی کارشان بیارزش شمرده میشود».
او میافزاید که نبود بیمه، امنیت شغلی و مکانیسمهای حمایت از زنان، سبب میشود که بهرهکشی از نیروی کار زنانه بهعنوان یک امر عادی پذیرفته شود. در چنین شرایطی، نه تنها زنان در چرخهی فقر باقی میمانند؛ بلکه نسل بعدی نیز از آموزش، رفاه و امید به آینده بیبهره خواهند ماند.



