«بانوان زرنج»؛ در دل چرخ و پارچه، در جستوجوی خودکفایی
آینور سعیدپور و سمیرا وفا

دیوارهای کارگاه با لباسهای سنتی افغانستان آراسته شده است؛ پارچههای رنگارنگ، مهرهها، خالها و نوارهای زینتی به فضای کارگاه روح زندگی و جلوهای خاص دادهاند. صدای یکنواخت و آهنگین چرخ خیاطیها در فضای کارگاه پیچیده، زنان و دختران، هرکدام غرق در کارهایشان، با جدیت و هماهنگی در تکاپو هستند. در اینجا، تلاش روزانه با هدفی ساده؛ اما مهم جریان دارد. هر دوخت، تلاشی برای ایجاد درآمد و فاصله گرفتن از چهاردیواری خانه است.
در حالیکه فضاهای کاری با گذشت هر روز برای زنان و دختران تنگتر میشود و تقریبا آنان از کار و حضور در بیرون از منزل به گونهی کلی منع شدهاند؛ اما برخی از زنان و دختران در شماری از ولایتها تلاش دارند که از محدود راههای باقی مانده چون کار و آموزش در بخش خیاطی و صنایعدستی برای زنان و دختران زمینهی کار را فراهم کند.

راهاندازی کارگاه خیاطی با سرمایهی اندک
سهیلا علیزی، یکی از همین بانوان با کارآفرینی تلاش دارد که برای زنان و دختران زمینهی آموزش و کار را در بخش خیاطی فراهم کند. او باشندهی نیمروز و در یکی از انستیتوتها به عنوان آموزگار کار میکرد؛ اما حالا که نمیتواند در بخش علمی آموزش بدهد، مسیرش را اندکی تغییر داده است. در «زرنج» مرکز نیمروز یک کارگاهی آموزشی و کار را در بخش خیاطی برای سایر زنان ایجاد کرده است.
خانم علیزی از حقوق ماههای خود 60 هزار افغانی پسانداز کرده و با همین بودجه، یک سال پیش این کارگاه خیاطی را ایجاد کرده است. مکانی که اکنون برای سایر دختران و زنان این ولایت دلگرم کننده است.
دختران اینجا میآیند و بدون هیچ دلنگرانی طرحهای مختلف لباس را برای مراسمهای خوشی فرمایش میدهند. در سوی دیگر، اینجا مکانی برای آموزش، کار و مسیری برای خودکفایی زنان شده است.
به گفتهی سهیلا اکنون بیش از 50 زن و دختر در اینجا در سه بخش فعالیت میکنند. او میافزاید که 25 زن در بخش خیاطی، 20 زن در بازاریابی و 10 نفر دیگر در بخش آموزش خیاطی فعالیت دارند.
اما ایجاد این کارگاه به بودجهی بسیار کم، برای سهیلا کار بسیار سادهای هم نبود. او میگوید که در نخست سازمان جهانی مهاجرت بریش کمکهای در بخش تجهیزات چون چرخهای خیاطی باکیفیت داشته است. همچنان این سازمان در چند ماه نخست حقوق ماههای دانشآموزان و کارمندان این کارگاه را نیز پرداخت کرده است.
این کمکها، به کار خانم علیزی روح تازه بخشیده و کمکش کرده که گامهای استوارتری در بازار کار مردانهی افغانستان بردارد. او میافزاید که اهدای چرخهای خیاطی از سوی یک سازمان جهانی، بر بهبود کاری زنان و دختران نقش موثری داشته است. زنان و دختران کارکردن به چرخهای پیشرفته را فرا گرفته و میتوانند از آنها به خوبی و برای دوخت لباسهای بهتر استفاده کنند.
سهیلا علیزی از کمکهای اولیه سازمان جهانی مهاجرت برای تجهیز کارگاه و پرداخت حقوق کارمندانش قدردانی میکند و امیدوار است بتواند این کارگاه را بیشتر گسترش دهد. او باور دارد که این کارگاه نه تنها به زنان و دختران کمک میکند تا درآمد داشته باشند؛ بلکه فضایی برای همبستگی و امید در میان آنان فراهم کرده است.

بیش از یک کارگاه خیاطی
سهیلا علیزی که اکنون به گونهی مستقلانه و تنها این کارگاه را مدیریت میکند؛ هدفهای بیشتری برای رشد کارهایش دارد. او میخواهد که نمایندگیهای بیشتر در سراسر افغانستان فعال کند تا زنان وارد بازارهای کار شود و بتواند به تواناییهای مدیتریتی و تجاری شان اعتماد کنند.
در حالیکه بازارهای کار در افغانستان بیشتر مردانه است و زنان و دختران از این رقابتها به دور مانده؛ اما باوجود محدودیتها دختران و زنان مانند این کارگاه در دل دشواریها مبارزه میکنند.
خانم علیزی میگوید که هدفش گسترش این کارگاه و ایجاد فرصتهای بیشتر برای زنان و دختران است. او حتا در یکی از ولسوالیهای اطراف نمایندگی دیگری افتتاح کرده است. به گفتهی او در نمایندگی تازه، نیز حدود 30 دختر و زن مصروف سپری کردن دورهی آموزشی است.
او انتظار دارد که این بانوان نیز پس از یادگیری خیاطی، وارد بازار کار شوند و بتوانند در بخش خیاطی کارهای را انجام دهد.
محصولات این کارگاه تنها به نیمروز محدود نمیشود. به گفته سهیلا، به ویژه لباسهای سنتی که در کارگاه «بانوان زرنج» تولید میشود به ولایتهای هلمند، قندهار و کابل فرستاده میشود و برای بازارهای آزاد نیز سفارشهایی دریافت میکند.
سهیلا میگوید که این کارگاه برای بسیاری از زنان محلی تنها یک محل کار نیست؛ بلکه مکانی است برای کسب مهارت، دوری از افسردگی، و ارتباط با دیگر زنان.

داستانهای از ناامیدی و بقا
در میان ردیف از چرخهای خیاطی که زنان و دختران سرگرم دوختن طرحهای متفاوتی از لباس استند؛ مدینه پارچهی مخملی سیاه را به دقت زیر سوزن میچرخاند. طرح گلهای سرخ که روی آن مهرههای سفید برق میزند؛ جلوهای خاصی به طرح لباسی داده که در حال دوخت زیر چرخ خیاطی مدینه است.
مدینه، دانشآموز صنف هشتم بود که مکتبها بهروی دختران بالاتر از صنف ششم مسدود شد. سه سال را به امید بازگشت به مکتب سپری کرده است. سه ماه پیش به کارگاه خیاطی «بانوان زرنج» میآید و این حرفه را از مرحلهی نخست آغاز میکند.
پس از پایان دورهای آموزشی، اکنون میتواند طرحهای متفاوت را بدون هیچ مشکلی دوخت. دوری از مکتب و آموزش سبب ناراحتیاش شده؛ اما به گفتهی خودش این به معنای تسلیم شدن و کار نکردن نیست. از یادگیری خیاطی و کسب درآمد ابراز خرسندی میکند. «حداقل در شغلی استم که بتوانم سرپا خود ایستاد شوم و محتاج دیگران نباشم».
این خیاط دوست دارد که در آینده خودش بتواند، مانند استادش چنین کارگاهی ایجاد کند. به گفتهی مدینه داشتن شغل سبب دوری از افسردگی میشود و میخواهد که با ایجاد مکان کاری به زنان و دختران دیگر کمک کند. «مثل همین کارگاه یکی باز کنم. آنانی که خانهنشین بتوانند در آنجا کار کنند. خیاطی یاد بگیرند و به دیگران هم یاد بدهند. همچنان بتوانیم به کشورهای دیگر صادر کنیم تا آنان صنایعدستی زنان و دختران افغانستانی را ببینند».
فرحناز بارکزی، دیگر بانوی که در اینجا خیاطی میکند نیز دانشآموز مکتب است. دو سال از پایان آموزشهایش باقی مانده بود؛ اما اکنون حسرت رویاهای دستنیافتهاش را اینجا در میان پارچههای رنگارنگ، طرح و مهرهها فراموش میکند. هر روز از صبح تا شام پارچههای مختلف را کنار هم دیگر میدوزد تا کسب درآمد کند.
او میگوید که سه ماه دورهی آموزشی در همینجا سپری کرده و خیاطی را به گونهی حرفهای آموخته است. سه ماه میشود که از چرخ استفاده میکند و میگوید که هیچ مشکلی برای دوخت طرحهای متفاوت ندارد.
پس از روی کار آمدن طالبان که دختران از ادامهی آموزش محروم شدهاند، بسیاری از آنان خانهنشین شده و محیطهای آموزشی و کاری دسترسی ندارند. هرچند این دختران کارهای صنایعدستی را جایگزینی برای آموزش و کارهای علمی نمیدانند؛ اما با آنهم برای دوری از افسردگی و چهاردیواری خانه به این صنایع روی آورده اند.
سمیرا محمدی، در بخش تولیدی این کارگاه مصروف کار است. در حال دوخت لباس سبزیست و میگوید که صنف یازده بود که از آموزش باز ماند و حال همهی روزش را با دوختودوز سپری میکند. اندوه دوری از مکتب و دانشگاه هیچ جایگزینی برای سمیرا و سایر دختران ندارد؛ اما دستکم با مصروفیت در تجارتهای خصوصی میتوانند راههای برای استقلال مالی داشته باشند.
خانم محمدی میافزاید که در اینجا لباس سفارش گرفته، میدوزند و دوباره به مشتریهای شان تحویل میدهند. خوشحالی و رضایت مشتریها سبب میشود که سمیرا و دختران دیگر با انگیزهی بیشتر به کارشان ادامه دهند.

چشمانداز آینده
خانم علیزی در وسط یکی از اتاقهای که در آن تعدادی از زنان مصروف کار اند، ایستاده است. به اطراف خود نگاهی کرده و میگوید که بیکاری زنان و دختران برایش انگیزه داد که مکانی را برای کسب درآمد و دوری از حصار خانههای شان ایجاد کند. او میافزاید که فرصتهای کاری و آموزشی ازبین رفته و از طرف دیگر ناداری در کمین بسیاری از خانوادههاست، به همین دلیلها برای استقلالیت مالی زنان و دختران تلاش میکند.
در میان ردیف چرخهای خیاطی، زنان و دختران در سکوتی آمیخته با امید مشغول دوختن طرحهای سنتی هستند. اینجا، هر سوزن که بر پارچه میلغزد، گامی کوچک به سوی استقلال و زندگی بهتر است.