فراق بی‌پایانِ دختران از درس؛ چرخ خیاطی، بهانه‌ای برای چرخش روزگار

حدیث حبیب‌یار

امروز اول حمل ۱۴۰۳، آغاز سومین سالی‌ست که طالبان به دختران بالاتر از صنف ششم اجازه‌ی رفتن به مکتب‌ها را نداده است. این گروه پس از به‌دست گرفتن قدرت در افغانستان، در نخستین اقدام‌های خود مکتب‌های دختران را به سطح ابتدایی محدود کردند. تطبیق این ممنوعیت‌ آموزشی و مقابله با افسردگی‌های ناشی از آن باعث شد که روزبه‌روز بیش‌تر زنان و دختران وارد کارگاه‌های خیاطی، قالین‌بافی و حکاکی شوند.

رعنا اسحاق‌زی، باشنده‌ی ولایت هرات و مسوول کارگاه خیاطی “دانش‌آموزان مکتب” است. خانم اسحاق‌زی، پس از ممنوعیت آموزش دختران این کارگاه خیاطی را برای آنان ایجاد کرده است. وی، می‌گوید که این کارگاه را به هدف فراهم شدن زمینه‌ی کار و مکانی جهت دوری از افسردگی و خانه‌نشینی برای دختران ایجاد کرده است.

بانو اسحاق‌زی گفت: “با تسلط دوباره‌ی طالبان و مسدود شدن مکتب‌ها به‌روی دختران، خواستم یک کارگاه خیاطی برای سرگرم نگه‌داشتن دانش‌آموزان ایجاد کنم. مدت دو سال می‌شود که بیش از ۳۰ نفر از زنان و دختران در این کارگاه مصروف خیاطی هستند و کسب درآمد می‌کنند.”

وی می‌افزاید؛ دخترانی که گردهم آمده‌اند، هیچ علاقه‌ی به هنر خیاطی ندارند و مسدود ماندن دروازه‌های مکتب‌ها، هر روز از توان و انگیز‌ه‌ی آنان برای انجام کار، می‌کاهد.

“اکثریت دخترانی که در این‌جا به‌خاطر کار ثبت‌نام می‌کنند، دختران مکتب استند. آن‌چه برای من بسیار درد آور است، این‌که همه‌ی آنان با دل‌شکسته‌گی کار می‌کنند و هیچ علاقه‌ی از خود به هنر خیاطی نشان نمی‌دهند. با شروع سال نو هر لحظه با افسوس از مکتب‌ها‌ی خود یاد می‌کنند. خسته‌گی و نا‌امیدی تمام وجود آنان را فرا گرفته و با گفتن: «ای کاش می‌شد به مکتب برویم» صبح را شام می‌کنند.”

او، می‌گوید که زنان و دختران در این کارگاه اکثرا نان‌آور خانواده‌های خود هستند و از طریق این هنر، هزینه‌های شخصی زندگی خود را تأمین می‌کنند.

“بیش‌تر کارمندان من با درآمدی که از طریق خیاطی به دست می‌آورند، مصارف اولیه خانواده‌ی خود را تأمین می‌کنند. متأسفانه با بسته‌شدن محیط‌های کاری به‌روی زنان، تعداد کارگاه‌های خیاطی افزایش یافته و قسمی که باید عایدات داشته باشیم، نداریم. در هر صد قدمی یک کارگاه خیاطی است. وقتی همه خیاط باشیم راهی برای کسب درآمد باقی نمی‌ماند. کاش امسال طالبان فرمان‌های خود را لغو کند، تا دانش‌آموزان به مکتب‌ها و زنان تحصیل کرده هم به وظیفه‌های خود برگردند.”

بانو اسحاق‌زی می‌افزاید؛ ۲۰ تن از کارکنان این کارگاه را دانش‌آموزان مکتب بین سنین ۱۵ تا ۱۸ تشکیل می‌دهند که در نیمه‌های صنف‌ ششم، هشتم و نهم از ادامه‌ی درس و آموزش، محروم شده‌اند.

آسنات عثمانی، دختر ۱۹ ساله‌ی‌ست که در صنف نهم مکتب از ادامه‌ی آموزش محروم شده‌است. او می‌گوید که به‌خاطر رهایی از افسردگی و خانه‌نشینی، مجبور شده تا به هنر خیاطی، روی بیاورد.

“پس از آن‌که طالبان مکتب‌های دختران بالاتر از صنف ششم مسدود کردند در خانه روز‌به‌روز افسردگی من بیش‌تر می‌شد و هیچ چاره‌یی جز روی آوردن به هنر خیاطی نداشتم. با آغاز سال جدید آموزشی حس بسیار بدی دارم و مطمئن هستم که مانند من همه‌ی دختران بازمانده از آموزش دلتنگ حضور در مکتب‌ها هستند. هر روز درد بسیار عمیقی‌ به‌نام ناامیدی در دل همه‌ی ما بزرگ می‌شود.”

شماری دیگری از دختران بازمانده از آموزش در این کارگاه با ابراز نگرانی از دوام‌دار شدن ممنوعیت‌های آموزشی از رهبر گروه طالبان می‌خواهند که در سال پیش‌رو اقدام‌های جدی را به‌خاطر بازگشایی دوباره‌ی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها، روی دست بگیرد.

شریفه قیاسی، یکی دیگر از خیاط‌های این کارگاه نیز مدت دو سال می‌شود که از رفتن به مکتب محروم است و در کارگاه خیاطی مصروف کار می‌باشد. وی، می‌گوید که انتظار داشته تا در سال نو به دختران بالاتر از صنف ششم نیز اجازه‌ی رفتن به مکتب‌ها و دانشگاه‌ها داده شود؛ اما گروه طالبان مانند سال گذشته تا هنوز هیچ اقدامی برای بازگشایی مکتب‌ها نکرده است.

“مدت دو سال می‌شود که مصروف هنر خیاطی هستم. از مجبوریت به این کارگاه میایم؛ چون راه دیگری برای مصروف نگه‌داشتن خود ندارم. یک سال جدید آموزشی دیگر نیز آغاز شد؛ اما گروه طالبان هیچ اقدامی برای بازگشایی دوباره‌ی مکتب‌ها نکرده و این اوج ناامیدی برای ما دانش‌آموزان است. امیدوارم که رهبر طالبان در این سال جدید آموزشی (۱۴۰۳)، از فرمان خود منصرف شود و دوباره دروازه‌های علم و دانش را به‌روی دختران رنج دیده‌ی این کشور باز کند.”

شریفه که اکنون ۱۵ سال سن دارد، هم‌چنان می‌افزاید که هیچ علاقه‌ی به هنر خیاطی ندارد و با گذشتن هر روز حسرت مکتب رفتن، روزگار اش را تیره و تار می‌سازد.

“از وقتی به کارگاه خیاطی آمدم کار خود را انجام می‌دهم، ولی نه از روی علاقه، بلکه از روی مجبوری که در خانه نشسته نشسته افسرده و دل‌گیر می‌شوم. این کارگاه‌های خیاطی هرگز جای‌گزین مکتب‌ها نمی‌شود. نمی‌دانم تا چی زمانی با حسرت‌ علم و دانش باید زندگی کنیم. باوجودی‌که آموزش حق ما است نه حسرت روزانه.”

رهبران طالبان با این استدلال که آموزش دختران واجب نیست و شرایط آموزش برای آنان مطابق نظر این گروه فراهم نیست، آموزش دختران را به دوره‌ی ابتدایی مکتب‌ها محدود کرده‌اند و اکنون با گذشت بیش‌از دو سال باز هم دروازه‌های مکتب‌ها در افغانستان به‌روی دختران بسته ماند. در حال حاضر، افغانستان در جهان تنها کشوری‌ست که دختران در آن به گونه‌ی رسمی از حق تحصیل و آموزش محروم هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا