چگونگی آموزش تودهها
وقتی سخن از آموزش به میان میآید، هر آموزشی مدنظر نیست. آموزش باید یک نوع آگاهی برای انسان ببخشد که با آن بتواند جامعه را به یک جامعه فاضل و عادل تبدیل کند.
در جریان آموزش باید به تودهها اعتماد شود، باید زمینهای برای آنها فراهم شود که خود آنها بتوانند خلاق شوند. تودهها و کسانی که در حال آموختن هستند نیاز دارند تا از آنها دفاع شود، به آنها اطمینان داده شود که در جهانی که زندگی میکنند دارای یک ارزش خاص اند.
فریره و ماسدو به این باور اند که برای بهترشدن آموزش، برای تودهها باید از فرهنگ خودشان استفاده کرد.
روش فریره زمینهیی را در آموزش فراهم آورده که از طریق گفتوشنود (روش دیالکتیکی) باید بین آموزگاران و دانشآموزان رابطه ایجاد شود و دانش طرفین باید بینشان در تعامل باشد طوریکه آموزگار نباید از روش اقتدارگرایانه استفاده کند و به این فکر نباشد که او همه چیز را میداند. باید داشتههایش را به شخصی که هیچ نمیداند، بیاموزاند. وی باید شخص تحت آموزش را به مثابه فردی که در فرایند بیشتر دانستن است و میخواهد از چیزی که میداند و هست فراتر برود و به رسمیت بشناسد؛ چون جهل و دانایی مطلق وجود ندارد. از طریق گفتمان است که تجربه دو طرف در بینشان به اشتراک گذاشته میشود.
این رویکرد فریره و ماسدو تنها برای با سوادسازی تودهها نیست؛ بلکه درباره توانمندسازی آموزگاران در یک بخش گستردهتر در بازسازی اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
به باور آنها در عین آموزش نهتنها باید خواندن و نوشتن را بیاموزیم؛ بلکه باید طریقهی درست اندیشیدن را نیز فرا بگیریم و آموزگار خوب آن است که اندیشیدن را یاد دهد نه اندیشهها را. هر فعالیتی هر چقدر هم که ساده باشد نیاز به تفکر و اندیشه دارد.
هر آموزشی برای این که بتواند مفید واقع شود باید در فرایند عملگرایی قرار بگیرد. وقتی خواندن و نوشتن را میآموزیم باید برای فهم بهتر اصول مهم جامعه، استقلال، مبارزه و خودمان برای خلق جامعه بهتر، عادلانه و بدون استثمار تلاش کنیم.
همانطور که بیسوادی باعث بوجود آمدن مشکلات زیادی از جمله بیکاری، تحت تسلط آمدن دیگری، و تبدیل شدن به یک انسان منفعل در جامعه میشود، سواد هم به خودی خود رهاسازی از این مشکلات نیست.
برای این که بتوانیم یک جامعهی جدید با زن و مرد جدید که دارای افکار جدید استند را بوجود بیاوریم، نیازمند یک آموزش متفاوت و مفید استیم. آموزش از طریق کار که باعث همکاری افراد با همدیگر میشود، نه رقابت. آموزشی که سبب میشود افراد به صورت جمعی کار کنند و به کمک متقابل پایبنده باشند که باعث میشود انسان فاعل باشد نه منفعل، آموزشی که باعث ایجاد اتحاد در بین مردم میشود، آموزشی که باعث میشود مردم درست بیاندیشند و درست عمل کنند.
آموزش برای تودهها مانند هر آموزش عملی، سیاسی است به همین دلیل نمیتواند کاملا میخانیکی و خوانش و نگارش باشد؛ بلکه باید یک فرایند رهاسازی برای تودهها باشد، رهایی از استعمار و استثمار.
نویسنده: جیلا سادات، عضو گروه حرکت برای تغییر