از رویاهای دانشگاه تا کابوس ازدواج اجباری؛ «وقتی دختر باشی، حق انتخاب نداری»
آینور سعیدپور

با بسته شدن دروازههای مکتب و دانشگاه، بسیاری از دختران در افغانستان از حق آموزش محروم شدهاند؛ اما این پایان ماجرا نیست. برای بسیاری از آنان، خانهنشینی اجباری سرآغاز فشاری دیگر است: ازدواج ناخواسته. خانوادههایی که از آیندهی دخترانشان ناامید شدهاند، آنان را وادار به ازدواج میکنند، گاهی برای فرار از فقر و گاهی از ترس طالبان.
برخی از این دختران دانشجو یا دانشآموز میگویند که پیش از حاکمیت طالبان برای آیندهی خود رویاها و هدفهای بلند داشتند؛ اما حالا تنها یک انتخاب دارند: پذیرش ازدواجی که خودشان نمیخواهند.
سرنوشت تکراری مادر و دختر
راضیه سلطانی، باشندهی کابل و مادر چهار دختر است. جنگهای داخلی و نخستین دورهی حاکمیت طالبان سبب شد که خودش از آموزش بازبماند. حالا، پس از دو دهه، دخترانش نیز با همان سرنوشت روبهرو شدهاند. او میگوید که باوجود فقر، در دوران جمهوری تلاش کرده بود دخترانش آموزش ببینند تا بتوانند آیندهی بهتری برای خود بسازند.
اما پس از بازگشت طالبان، این امیدها از بین رفت. دو دخترش دانشجو و دو دختر دیگر دانشآموز بودند؛ اما اکنون همهی آنان خانهنشین شدهاند و حتا حق گشتوگذار آزادانه در فضاهای عمومی را نیز از دست دادهاند. کوچکترین دخترش که امسال، دانشآموز صنف ششم بود، در سال آیندهی آموزشی اجازهی رفتن به مکتب را ندارد.
راضیه میگوید که تا پیش از این، به آیندهی دخترانش امیدوار بود و هرگز به ازدواج آنان پیش از پایان تحصیلات فکر نمیکرد؛ اما حالا، ناامیدی و ترس از وضعیت موجود، او را به تصمیمی دیگر واداشته است: «دخترم، خودت هم میبینی که شرایط بسیار خراب است. هر چهار دخترم جوان شدهاند. از طالبان میترسم، نکند که خدای ناخواسته اتفاق بدی بیافتد. حالا میگویم اگر خواستگار خوبی پیدا شد، دخترهایم را شوهر میدهم».
او میافزاید که وضعیت حاکم در افغانستان «عادی» نیست و نگران است که دخترانش قربانی «زورگیریهای» افراد طالبان شود. راضیه در ادامه میگوید که دیگر دختران نمیتوانند درس بخوانند، کار کنند یا در مورد آیندهی شان تصمیمگیری کنند.
نرگس، دختر بزرگ این خانواده، ۲۲ ساله است و چهار ماه پیش نامزد کرده است. او دانشجوی رشتهی حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه کابل بود و آرزو داشت که وکیل مدافع شود؛ اما با بسته شدن دانشگاهها، رویاهایش نابود شده است.
او میگوید که این ازدواج را نه از روی میل یا خواست خودش؛ بلکه بهاجبار و اصرار پدر و مادرش پذیرفته است. «خودم نمیخواستم ازدواج کنم؛ اما پدر و مادرم اصرار کردند. میگفتند در این شرایط، نگه داشتن دختر جوان در خانه سخت است. میگفتند حالا که دیگر نمیتوانی درس بخوانی، باید این را قبول کنی و بروی دنبال زندگی خودت.»
نرگس تأکید میکند که تنها او نیست که به این سرنوشت دچار شده است. بسیاری از دوستان و همصنفیهایش نیز به اجبار خانوادههایشان ازدواج کردهاند. او با ناراحتی میگوید: «درس که نیست، کار هم نمیتوانیم بکنیم، حتا از خانه بیرون شدن هم آسان نیست. دیگر چه چارهای داریم؟»

ازدواجهای اجباری و انکار طالبان
طالبان پس از بهدست گرفتن قدرت، آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را ممنوع کرد. در چهار سال گذشته، گزارشهای زیادی دربارهی پیامدهای منفی این ممنوعیت منتشر شده است. به گفتهی فعالان حقوق بشر، یکی از جدیترین این پیامدها افزایش ازدواجهای اجباری و زیرسن است.
مرکز حقوق بشر افغانستان در گزارشی که بهتازگی منتشر کرده، نشان داده که درصد بالایی از دخترانی که از اموزش بازماندهاند، وادار به ازدواج شدهاند. بر اساس این گزارش، ۶۶ درصد قربانیان ازدواج اجباری، دانشآموزان و ۳۳ درصد آنان دانشجویان بودهاند.
مؤمنه (نام مستعار)، دختر جوانی از تخار که خود قربانی ازدواج اجباری است، میگوید که مجبور شده با یکی از جنگجویان طالبان ازدواج کند. او میگوید که ۱۰ نفر از دوستان و همصنفیهایش نیز در وضعیت مشابهی قرار داشتهاند.
این گزارش تأکید دارد که بسیاری از خانوادهها، از ترس اینکه جنگجویان طالبان دخترانشان را به زور نکاح نکنند، آنها را مجبور به ازدواج با افراد دیگری کردهاند.
با این حال، نخستین بار نیست که از پیامدهای منفی آموزش دختران در افغانستان چنین گزارشی منتشر میشود. در سه سال و چهار ماه گذشته که طالبان قدرت را در دست دارد، حقوق زنان گامبهگام نقض شده و آنان از ابتداییترین حقوق شان نیز محروم بوده است.
پیش از این نیز، نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل متحد از پیامدهای منفی ممنوعیت آموزش دختران در افزایش خشونتهای خانگی، فقر، خودکشی، ازدواجهای اجباری و انزوای سیاسی افغانستان هشدار داده است.
بااینحال، طالبان همچنان وجود چنین مشکلاتی را رد میکند. این گروه پیشتر ادعا کرده بود که در سه سال گذشته، از بیش از پنج هزار ازدواج اجباری جلوگیری کرده است. اما شواهد و گزارشهای بینالمللی، نشان میدهد که واقعیت زندگی زنان افغانستانی چیز دیگری است؛ جایی که هزاران دختر نهتنها از حق اموزش محروم شدهاند؛ بلکه مجبورند به ازدواجهایی تن دهند که انتخاب خودشان نبوده است.