«امر ثانی، تا کی؟»؛ آیندهی آموزشی دختران افغانستانی در گرو پرسش بیپاسخ
لیدا بارز
با وجود هزاران دغدغه، با شور و اشتیاق دخترانهاش مسیر پرپیچوخم «یفتل» بدخشان را به مقصد کندز، طی میکند. دوری از خانواده و شایعاتی که ممکن است در جامعهی سنتی پشت سرش گفته شود را نیز به جان خریده است. او میگوید؛ زمانیکه فرم ثبتنام در یکی از انستیتوتهای پزشکی کندز را امضا کرد، به دردها و مشکلات زنان باردار در روستاهای بدخشان میاندیشید. اینکه پس از دو سال میتوانست بهعنوان پزشک زن در کنار آنان باشد، او را سرشار از ذوق و امید کرده بود. نیایش، این حس را «تولد دوباره» توصیف میکند؛ اما این ذوق دیری نپایید. با فرمان رهبر مخفی طالبان، یکشنبه شب، ۱۱ قوس، همه چیز برای نیایش و سایر دختران افغانستانی از بین رفت.
نیایش*، دختری از دورافتادهترین نقطهی افغانستان (بدخشان) است. در بهار ۱۴۰۳، به هدف فراگیری آموزشهای پزشکی، راهی کندز میشود. او در پایان سمستر دوم رشتهی قابلگی و در آستانهی امتحانهای پایان سمستر بود که با پیامی مواجه شد: «به دستور امیرالمومنین، دختران تا اطلاع ثانوی اجازهی حضور در صنفها را ندارند.» بدین ترتیب، برای دومینبار در دورهی حاکمیت طالبان، از آموزش بازماند.
در ۱۹ قوس ۱۴۰۱، زمانیکه هبتالله اخندزاده، رهبر مخفی طالبان، دروازهی دانشگاهها را به روی دختران بست، نیایش دانشجوی رشتهی اقتصاد دانشگاه بدخشان بود. او نمیخواست وابسته به حمایت مالی شوهر یا دلگرم به ارث پدر باشد. نیایش، همچنین خانهنشینی را نمیپذیرفت؛ اما حس و حالش پس از بسته شدن انستیتوتها به روی دختران را چنین بیان میکند:
«انستیتوت یگانه راه امید و دلگرمی من بود. نمیتوانم دردی را که روی دلم سنگینی میکند، بیان کنم. این خبر نه تنها برای ما که دانشجوی انستیتوتها بودیم، بلکه برای همه کسانیکه آن را شنیدند، ناراحتکننده، ناامیدکننده و دور از انتظار بود».
زنان در افغانستان، با پذیرش ناهنجاریها و مبارزه با چالشهای موجود، از خانواده تا اجتماع، تلاش میکنند تا آموزش ببینند و به اهداف خود برسند؛ اما طالبان، با صدور فرمانهای محدودکننده و پیدرپی، آرزوهای زنان و دختران افغانستان را در حصار کشیدهاند.
نیایش، در گفتوگو با خبرگزاری بانوان افغانستان، میگوید: «هدف من از فراگیری آموزش پزشکی، یافتن شغل بود. آرزوهای بزرگی در سر داشتم که اجازه نمیداد به خانهنشینی فکر کنم. انستیتوت یگانه مسیر باز برای آموزش دختران بود. ناچار شدم به همین مسیر چنگ بزنم و راه خود را ادامه بدهم».
طالبان، در ماه قوس ۱۴۰۱، آموزش دختران در دانشگاهها را تا اطلاع ثانوی تعلیق کردند. انستیتوتهای پزشکی، پس از یک سال محرومیت آموزشی دختران، در زمستان ۱۴۰۲، به دستور وزارت صحت عامهی طالبان، بازگشایی شدند و به تنها مسیر فراگیری آموزش برای دختران در افغانستان تبدیل گشتند. نیایش، میافزاید: «تصور کنید تنها یک امید دارید و آن هم آموزش است. حال، یک گروه تروریستی میآید و بدون در نظر گرفتن هیچ ارزشی، امیدتان را میدزدد. شما چه حسی خواهید داشت؟»
«امر ثانوی»، جملهای است که دلهرهی نیایش را دوچندان میکند. او میگوید که این عبارت، زندگی زنان افغانستان را به تعلیق کشانده، آرزوهای دختران را به بند انداخته و انتظاری بیپایان را بر آنان تحمیل کرده است. با این حال، این جمله در ادبیات سیاسی طالبان. به ابزاری برای جلب اعتماد کشورهای خارجی و دادن امیدواریهای «دروغ» به شهروندان تبدیل شده است.
به باور این دختر بدخشی، زنان افغانستانی، هر مسیری را که برای پیشرفت انتخاب کنند، طالبان در برابرشان سدی میسازند. او تاکید میکند که دیگر نمیتوان به طالبان، اعتماد کرد یا سرنوشت میلیونها دختر را به دست این گروه سپرد.
با وجود افزایش محدودیتها، نیایش همچنان به پیشرفت امیدوار است. او میگوید: «در هر نقطهای از این سرزمین که آموزش باشد، از بدخشان به همانجا حرکت خواهم کرد. صخرهها، دشتها و سرمای هوا مانع من نخواهد شد».
نیایش، در وضعیتی قرار دارد که نمیداند چه تصمیمی برای آیندهاش بگیرد؛ اما همچنان تلاش میکند از خانهنشینی فرار کند. او میافزاید: «اگر این راه را بستند، مسیر دیگری باز میکنیم. زنان افغانستانی، قویتر از سدهای این گروه هستند. آنان بارها ثابت کردهاند که از هر ممنوعیتی عبور میکنند».
نیایش، پیش از این در آستانهی فراغت از دانشگاه بدخشان قرار داشت. او قرار بود در زمستان ۱۴۰۱، به تعطیلات زمستانی برود و همزمان نگارش پایاننامهاش را آغاز کند. علاوه بر این، خود را برای جشن دانشآموختگی آماده میکرد؛ اما با شنیدن خبر بسته شدن دانشگاه، در انزوا فرو رفت. او میگوید: «مدتی نمیتوانستم تصمیم بگیرم یا فکر کنم. انگار دنیا روی سرم آوار شده بود».
کمبود پزشکان و افزایش شمار بیماران زن در ولایتهای دورافتاده، نیایش را بر آن داشت تا در کنار تحصیل در انستیتوتی در کندز، دورهی کارآموزی خود را در یکی از شفاخانههای این ولایت بگذراند و به بیماران کمک کند. با این حال، او میافزاید: «کارهای عملی داشتیم؛ اما روز سهشنبه، ۱۴ قوس، یک روز پس از فرمان بسته شدن انستیتوتها، نیروهای طالبان مانع کار ما در این مراکز نیز شدند. طالب مسلحی که مقابل در ورودی شفاخانه ایستاده بود، به ما گفت: شما تا امر ثانی، منتظر باشید».