پناهجویان زن در ایران: ما به این در، پی حشمت و جا آمدهایم
آینور سعیدپور
زنان و دختران در افغانستان متاثر از بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استند. آنان تلاش دارند که مکانی را برای تحقق رویاهای شان، زیستن به دور از تعصب، فرار از جنسیتزدگی دریابند. شماری از آنان برای تجربهی زندگی بهسان انسانی راه دشوار مهاجرت را در پیش گرفتهاند. ایران به عنوان کشور همسایه، همزبان، هممذهب و مشترکات فرهنگی یکی از خواستگاههای مهم مهاجران افغانستانی است. زنان بهویِژه پس از حاکمیت طالبان و تشدید نقض وضعیت حقوق بشری، از این کشور فرار کرده و راه ایران را در پیش گرفتهاند. اما زنان و دخترانی که از چنگ طالبان فرار کردهاند، در ایران نیز با دشواریها و مشکلهای فراوان دستبهگیربان استند.
نرگس، یکی از زنانی است که پس از حاکمیت طالبان برای تحقق هدفهایش افغانستان را ترک کرده و به ایران پناه برده است. وی، میگوید که به دلیل محدودیتهای موجود بر زنان و دختران و سلب آزادیهای آنان کشور را ترک کرده است. او، تاکید دارد که افغانستان پس از حاکمیت طالبان، مکان امن برای زنان و دختران «آزادیخواه» نیست.
به گفتهی نرگس، وی و صدها زن دیگر، دلیلهای زیادی برای ترک کشور دارند. در صورتی که نرگس به عنوان یک زن در افغانستان از حق آموزش گرفته تا آزادی گشتوگذار محروم شده است؛ راه جز ترک افغانستان برای خودشان نمیدیدند. « دلیلهای زیادی برای ترک افغانستان وجود داشت که عمدهترین آن محدودیتهای فراوانی بود که برای زنان و دختران آزادیخواه افغانستان وضع کرده بودند. همچنان میزان بالای بیکاری جوانان، ما را مجبور به ترک وطن ساخت».
اما مهاجرت نیز برای نرگس مانند دیگر شهروندان افغانستان با دشوارهای فراوان مواجه است. به گفتهی وی، ترک وطن و مهاجرت به معنای تغییر سبک زندگی و وفق دادن خودشان با سبک جدیدی از زندگی است. وی، میگوید باوجود مشترکات زبانی و مذهبی؛ اما بازهم در آنجا حس غربت و بیگانگی دارد.
نرگس، که کنون افغانستان را به امید ساختن زندگی بهتر ترک کرده و در ایران پناهنده است، میگوید که تمام مشکلهای موجود را باید پذیرفته و با آنها مبارزه کند: «طبیعتا شروع زندگی در یک محیط تازه و در میان جمعیت غریبه و بیگانه سخت و چالشبرانگیز است؛ ولی برای اینکه به هدفهای زندگی خود نزدیک شویم؛ باید تمام چالشها را بپذیریم و با مشکلات مبارزه کنیم».
تمدید ویزا؛ چالش زنان افغانستانی در ایران
یکی از چالشهای دیگر شهروندان افغانستان در ایران مسالهی تمدید ویزای آنان است. شماری از زنان و دختران میگویند که آنان مجبور استند که در هر سه ماه یکبار ویزای شان را در این کشور تمدید کنند. به گفتهی آنان، در هنگام تمدید ویزا باید روزها در صفهای طولانی منتظر بمانند.
راضیه، پیش از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان دانشآموز صنف یازدهم بود. زمانیکه آموزش برای دختران بالاتر از صنف ششم از سوی طالبان ممنوع شد؛ راضیه نیز افغانستان را ترک کرد. او، میگوید که افغانستان، پس از حاکمیت طالبان مکانی برای رشد و پیشرفتاش نبوده و با گذشت هر روز فضا برای وی تنگتر میشد. این وضعیت او را وا داشت که افغانستان را ترک کند.
علاوه بر مشکلهای دیگر که راضیه و زنان دیگر در ایران دارند؛ تمدید ویزا در هر سه ماه یکی از مشکلهای جدی برای آنان است. راضیه میگوید که آنان مجبور استند هر سه ماه بعد در صفهای طولانی برای تمدید ویزای شان منتظر باشند. ویزای آنان نیز با روی خوش تمدید نمیشود.
از سوی دیگر، آنان فقط تا یک سال میتواند با تمدید ویزا در ایران زندگی کنند. پس از پایان یک سال، آنان باید دوباره برای دریافت ویزای جدید به افغانستان برگردند و یاهم به گونهی غیرقانونی در این کشور زندگی کنند.
برگشتن به افغانستان جایکه حقوق آنان بهگونهی روز افزون نقض میشود و حق سفر بدون محرم شرعی را ندارند؛ نیز آسان و به دور از مشکل نیست.
از سوی دیگر، آنان به دلیل اقامت کوتاه مدت شان در این کشور نمیتواند که کارت بانکی دریافت کند. بیشتر خرید و فروش در ایران از طریق کارت بانکی صورت میگیرد. بهویژه در استفاده از ترانسپورتهای شهری باید از کارت بانکی استفاده کنند.
کار شاق و حقوق کم
زینب، دانشآموختهی رشتهی ژورنالیزم دانشگاه کابل است. زینب میخواست پس از پایان درسهایش از دانشگاهها در یکی از رسانههای افغانستان کار کند. او، میگوید که از این راه میخواست صدای زنان و دخترانی باشد که به دلیلهای سنت حاکم در افغانستان خفه شده است. اما زینب این هدفاش را همزمان با پایان دورهی آموزشیاش با خود به ایران برده است. جای که او حق کار در رشتهی خبرنگاری را ندارد و مجبور است که برای پیشبرد زندگیاش در کارگاه خیاطی کار کند.
زینب از یک سال به اینسو در ایران زندگی میکند. وی، میگوید که شهروندان افغانستان در ایران با مشکلهای زیاد مواجه است. یکی از دلیلهای عمدهی که زینب و شماری از زنان دیکر به ایران پناه بردهاند برخورداری از حق کار و آموزش است؛ اما در ایران نیز آنان از حقوق شهروندی برخوردار نیستند. زینب میافزاید که به آسانی برای آنان زمینههای کاری مساعد نیست. در صورتیکه برای آنان زمینهی کاری مساعد باشد، باید کارهای سنگین و شاق را با حقوق کم انجام دهند.
به گفتهی زینب، زنان و دخترانی که در افغانستان باسواد و یا هم کارمند نهادهای مختلف بودند، اکنون در ایران در زمینهای کشاورزی، کارگاههای خیاطی، آریشگری، گلخانهها و کارگاههای محتلف که کارهای شاق دارد، مجبور به کار استند. این زنان و دختران باوجود حجم کار زیاد و کار برابر؛ اما حقوق کمتر از ایرانیان و حتا کمتر از مردان دریافت میکند.
بدرفتاری با شهروندان افغانستان در ایران
برخی از زنان و دختران میگویند که آنان در ایران با تبعیض روبهرو استند. این زنان میگویند که در مکانهای عمومی به آنان توهین و تحقیر میشوند.
شازیه، نیز پس از حاکمیت طالبان به ایران رفته است. او دانش آموختهی ژورنالیزم و آموزگار در مکتبهای خصوصی بود؛ اما از دو سال به اینسو در ایران زندگی میکند. او میگوید که در هنگام استفاده از خدمات عمومی به ایرانیان اولویت داده میشود.
به گفتهی شازیه، افغانستانیها باید ساعتها در صفهای طولانی برای خرید نان خشک و دریافت بلیت موتر منتظر باشند، در صورتیکه چنین قانونی برای باشندگان خود این کشور وجود ندارد. از سوی دیگر شهروندان ایران آنان را متهم به اشغال کشور شان میکنند.
گفتنیست که ایران به دلیل مشابهتهای فرهنگی و زبانی، بزرگترین میزبان مهاجران افغانستانی است. امیر عبدالهیان وزیر خارجهی ایران گفته است که این کشور میزبان پنج میلیون شهروند افغانستان است.