حفظ زبان مادری؛ چالش مادران در غربت

حدیث حبیب‌یار

 امروز ۲۱ فبروری برابر با روز جهانی زبان مادری است و از این روز همه ساله در بعضی از  کشورهای جهان تجلیل می‌شود. شماری از زنان افغانستانی که به دلیل‌های مختلف در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند، تلاش دارند تا زبان مادری شان را هم‌چنان حفظ کنند. آنان می‌گویند که برای حفظ زبان مادری خود و فرزندان شان با مشکل‌‎های فراوانی روبه‌رو اند.

خدیجه اسلمی، زن ۲۸ ساله‌یی است که با سقوط افغانستان برای بار دوم به دست طالبان، مجبور به ترک وطن شده است و اکنون در لندن پایتخت کشور انگلستان با سه فرزند و شوهرش دور از وطن و زبان مادری خود زندگی می‌کند. او می‌گوید که اهمیت زبان مادری یک فرد بخشی از هویت شخصی، اجتماعی و فرهنگی آن است. او مدت دو سال می‌شود که به‌خاطر تلکم نکردن به زن مادری‌اش حس گم‌شدن را دارد و با چالش‌های زیادی به‌خاطر حفظ زبان مادری خود و فرزندانش مواجه است.

خدیجه در مصاحبه با خبرگزاری بانوان افغانستان گفت: “روزی‌که افغانستان سقوط کرد، فردای آن روز به میدان هوایی کابل رفتیم؛ چون شوهرم با انگليس‌ها کار می‌کرد و با هزار و یک مشکل از طریق پرواز‌های خارجی با دو فرزند و شوهرم به لندن رسیدیم. در این‌جا خداوند برای ما یک فرزند دیگر نیز داد. زمانی‌که همه چیز به یک روز در کابل از ما گرفته شد، من هم مانند همه‌ی هم‌وطنان خود نابود شدم، ولی فکر می‌کردم به این کشور همه چیز خوب می‌شود. مانند بعضی از افراد دیگر من هم از خارج در ذهن خود یک تصویری مانند بهشت ساخته بودم؛ ولی خلاف تصورم بزرگ‌ترین رنج را لحظه‌ی ورود به لندن حس کردم جایی‌که دیگر نتوانستم خودم باشم؛ دیگر صدایی از هم‌وطنانم با لهجه‌های شیرین هراتی، کابلی و مزاری به گوشم نمی‌رسید. دنبال بوی وطن، دنبال تکلم به زبان فارسی و دنبال کودکانی‌که فارسی صحبت می‌کردند، می‌گشتم. اما علاوه بر این‌که هیچکدام شان را نیافتم خودم را نیز گم کردم و دیگر نتوانستم با لهجه‌ی شیرین هراتی و آن زبان مادری خود فارسی صحبت و در جاده‌ها با هم‌زبانان خود قصه کنم.”

خدیجه می‌گوید که به‌خاطر رسم و عنعنات در افغانستان، نتوانسته است که به درس و تحصیل ادامه دهد و بعد از دوره متوسطه مکتب مجبور به ازدواج شده و اکنون فراگیری و جایگزین زبان انگلیسی به جای زبان مادری برای او بسیار دشوار است.

“در این‌جا وقتی با زبان مادری خود صحبت می‌کنم انگار آدم و عالم برای من می‌خندد. رنج بزرگی است وقتی وارد صنف‌های آموزشی زبان انگلیسی می‌شوم و باید کنار بیایم که دیگر نباید فارسی صحبت کرد. من تا صنف هفتم مکتب درس خواندم یاد گرفتن لسان خارجی برایم خیلی سخت است تا جایی که من از دوستان در افغانستان خواستم تا از طریق یک صنف آموزشی آنلاین برای من و دوستانم تدریس کنند. مدت‌هاست حسرتی در دلم روشن شده است که ای کاش در کوچه‌های افغانستان باشم و با زبان مادری خود بلند و با غرور حرف بزنم و همه بفهمند، ولی مجبور استم این حسرت را در دل خود دفن کنم و در جاده‌های لندن، لسان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی کنم.”

وی، هم‌چنان به این خبرگزاری می‌گوید که نگران آینده‌ی فرزندانش است که هیچ اطلاعی از زبان مادری خود نداشته باشند و در هیاهوی روزگار با اصلیت و فرهنگ خود آشنایی نداشته باشند.

“آن‌چه سخت‌تر از سرنوشت خودم من را رنج می‌دهد، سرنوشت و آیند‌ه‌ی فرزندانم است، به‌ویژه دخترک خوردم که در لندن متولد شده است. همیشه کوشش می‌کنم در داخل خانه با سریال‌های دوبله شده با زبان فارسی و صحبت با خویشاوندان در افغانستان، آنان را تشویق به صحبت با زبان فارسی کنم، اما همیشه از خود بی علاقه‌گی نشان می‌دهند و بیش‌تر به زبان انگلیسی تسلط دارند. من تلاش خود را به‌خاطر حفظ این زبان می‌کنم چون مسؤلیت من است و اهمیت زبان مادری نزد من بسیار بالا است. زبان مادری هر فرد هویت آن است و هرگز تحت هیچ شرایطی نباید هویت و فرهنگ دیرینه‌ی خود را فراموش کنیم.”

بانو خدیجه می‌افزاید که در کشور‌ انگلستان به ندرت شهروندان افغانستان، برای حفظ زبان مادری فرزندان شان تلاش می‌کنند و اکثریت والدین به فرزندان خود به‌خاطر جایگزین‌کردن لسان خارجی به جای زبان مادری انگیزه می‌دهند.

او، بیان می‌کند: “نمی‌دانم چرا بعضی از مردم ما زبان مادری خود را کنار می‌گذراند و تلاش دارند فرهنگ خود را فراموش کنند. درست است که محیط فرق می‌کند، اما در داخل خانه‌های خود کوشش کنند که فرهنگ و زبان مادری خود را حفظ کنند؛ تا وقتی فرزندان‌شان بزرگ می‌شوند اصلیت خود را گم نکنند و دنبالش نگردند. اکثریت پدر مادر‌ها وقتی فرزندشان فارسی صحبت می‌کند ممانعت می‌کنند. من خواهش دارم از والدین عزیز که با ترفند‌های خوب و بازی‌های متفاوت در داخل خانه‌های شان کوشش نمایند زبان مادری فرزندان خود را حفظ کنند.”

هم‌چنان پژوهش‌گران و استادان ادبیات فارسی نیز به این باور استند که زبان مادری باعث حفظ هویت فردی شده و نشانه‌ی اصلیت فرد در بیرون از کشور آن است.

 
علی احمد فیضی، پژوهش‌گر و استاد ادبیات دانشگاه هرات در مصاحبه با خبرگزاری بانوان افغانستان می‌گوید که زبان نقش به‌سزایی در رشد هویت شخصی، اجتماعی و فرهنگی دارد. به باور وی کودکانی که پایه و اساس محکمی به زبان اول خود دارند، به طور غالب درک عمیق‌تری از خود و جای‌گاه خود در جامعه نشان می‌دهند و طبیعتاً، این جریان به هر جنبه‌یی از زندگی آن‌ها، از جمله پیشرفت تحصیلی آن‌ها، سرازیر می‌شود.

آقای فیضی گفت: “یکی از دلایلی که سازمان‌های فرهنگی و بین المللی به زبان مادری اهمیت می‌دهند، حفظ تنوع فرهنگی و زبانی جوامع بشری است. حق حرف‌زدن و صحبت‌کردن به زبان اول یکی از حقوق بنیادین و اساسی نوع بشر است و همه انسان‌ها حق دارند که به زبان مادری خود صحبت کرده و از آن در روابط و یادگیری‌های خود استفاده نمایند.”

وی در مورد اهمیت و حفظ زبان مادری می‌افزاید که حفظ زبان مادری باعث تقویت و حفظ هویت فرهنگی فرد می‌شود، تا در آینده بتواند از آن به راحتی استفاده کند. فرآیند یادگیری و تفکر افراد با یادگیری زبان مادری و استفاده از آن در آموزش بهبود می‌یابد و کمک می‌کند که فرد توانایی‌های تفکری و آموزشی مناسبی را داشته باشد و یادگیری قوی‌تر و بهتری را تجربه نماید.

آقای فیضی افزود: “زبانی‌که فرد در محیط طبیعی فرهنگی و خانوادگی خود یاد می‌گیرد همان زبان مادری آن است، این زبان در فردیت و هویت بخشی به آن نقش اساسی را برعهده دارد و معمولا اولین زبانی است که توسط فرد برای ارتباطات اجتماعی و یادگیری به کار برده می‌شود. براساس تحقیقات تا سن 4 سالگی باید به زبان مادری با کودکان صحبت کرد.” 

او می‌گوید در وصف و جای‌گاه زبان مادری شعر فائق غوری، شاعر زبان و ادبیات فارسی کافیست.

طعمی‌ از قند و عسل دارد زبان مادری
مهرِ گفتار محل دارد زبان مادری

عشق و عرفان و معما و نویدِ دوستی
روح پاک و بی خلل دارد زبان مادری

گویش نغز و شکرریزش بهارستانی ‌است
صد معانی در بغل دارد زبان مادری

گوهر اندیشه بارد شاخ و برگ واژه‌اش
ریشه در باغ غزل دارد زبان مادری

این زبان نامی‌ام سرتاج ملک آریاست
فهم و ادراک و مثل دارد زبان مادری

در خجند و کابل و شیراز بوی همدلیست
جلوه در بام ملل دارد زبان مادری

(فائق غوری)

با این حال زنان دیگری نیز استند که بیرون از افغانستان تلاش دارند در میان چالش‌های فروان اهمیت زبان مادری خود و فرزندان شان را حفظ کنند و به نسل‌های بعدی انتقال دهند.

مهناز محمدی نیز مهاجر افغانستانی دیگری‌ست که در ایالت تگزاس آمریکا زندگی می‌کند. وی نیز از جمله زنانی است که همواره در تلاش زنده نگه‌داشتن زبان مادری خود و فرزندانش است. او می‌گوید که مردم افغانستان نیز مانند همه‌ی کشور‌های جهان از خود هویت و زبان مادری دارند. علاوه بر این‌که خود آنان باید زبان خود را حفظ کنند، جهان نیز باید به فرهنگ و زبان مادری مردم افغانستان احترام قائل شود.

مهناز گفت: “به نظر من به‌خاطر حفظ زبان مادری که هویت شخصی هر فرد است، باید در این کشور‌ها حداقل با هم‌وطنان خود با همان لهجه و زبان مادری خود صحبت کنیم؛ تا فرزندان ما هم در آینده با اصلیت خود آگاه باشند. خیلی آسان می‌شود با فرزندان خود در داخل خانه فارسی صحبت کرد و این زبان را حفظ کرد، ولی متأسفانه بعضی از هم‌وطنان ما همین‌که وارد کشور‌های خارجی می‌شوند به فرهنگ، زبان مادری و رسم و رسوم خود پشت پا می‌زنند. خیلی افراد را من دیدم که برای‌شان فارسی صحبت‌کردن یک عیب بزرگ است، بنابراین انسان ره مجبور می‌کنند که به زبان مادری خود صحبت نکند. مردم کشور ما خودشان باید به زبان مادری خود و فرهنگ خود اول‌تر از همه اهمیت قائل شوند؛ تا مردم جهان نیز با فرهنگ و زبان آنان آشنا شده و احترام بگذارند.”

بانو مهناز هم‌چنان می‌افزاید که فرزندان آن در آمریکا بین زبان مادری و لسان خارجی سردرگم استند و با تلاش‌های فراوان کوشش می‌کنند زبان مادری آنان را حفظ کند.

“سه فرزندم که در افغانستان کلان شدند به زبان مادری خود تسلط دارند و همیشه در داخل خانه با همدیگر راحت فارسی صحبت می‌کنیم، اما یک فرزندم که سه ساله بود که از افغانستان خارج شدیم، اکنون هیچ بلدیتی با زبان فارسی ندارد. نگران آینده‌اش استم ولی چیز غیر ممکنی نیست روزانه با صحبت‌کردن با او و تشویق خواهر برادرهای‌اش کوشش می‌کنم انگیز بدهم برایش تا فارسی نیز صحبت کند.”

او، می‌گوید که از زمان ترک کشور تا اکنون با مشکل‌های زیادی توانسته است که بر زبان انگلیسی تسلط پیدا کند و در بیرون از خانه با این زبان صحبت کند.

مهناز افزود: “چالش‌های زیادی سر راه انسان است وقتی بخواهد دور از زبان و فرهنگ خود زندگی کند. از روزی‌که به آمریکا آمدم شاید سهولت زیادی نسبت به افغانستان به زندگی من به وجود آمده باشد، ولی در این کشور هم چالش‌ها و مشکلات زیادی سر راه ما است. در قسمت زبان مادری باید بگويم همین که تا یک سال یا دوسال حس گنگ و کَر بودن برایت دست می‌دهد، کافیست. من اکنون بعد دو سال می‌توانم یک کمی با مردم این کشور صحبت کنم و حداقل راحت‌تر از قبل پشت سودا یا خریداری برای خانه بروم.”

زبان مادری زبانی‌ست که یک فرد از مادر، پدر و نزدیکان خود می‌آموزد. بنا به نظر پژوهش‌گران کودک در رحم مادرش با زبان مادری‌اش آشنا می‌شود و هنگام بدنیا آمدن که گریستن را آغاز می‌کند، اگر به زبان مادری‌اش با وی سخن گفته شود، گریه‌اش را قطع کرده گوش می‌دهد. کودک با گذشت زمان و شنیدن مکرر، زبان مادری‌اش را آموخته آغاز به ادای آن می‌کند. کم کم با ساختن جمله‌های کوتاه آغاز به سخن گفتن به این زبان  می‌کند.

در طول زمان کوتاهی می‌آموزد تا به زبان مادری خود احساسات و خواسته‌ هایش را به اطرافیان خود تفهیم نماید و با دیگران رابطه برقرار کند. با همین زبان بازی می‌کند، می‌خندد، می‌گرید و وارد مشاجره و بگو مگو می‌شود. تنها و تنها با زبان مادری است که قادر می‌شود دنیای پیرامون خود را بشناسد و بیان نماید. با سخن گفتن به زبان مادری از فردیت و تنهایی خویش خارج گشته از تعلق خود به گروه ویژه‌ای آگاه می‌شود. او با مهر و محبت، اعتماد و امنیتی که این تعلق به وی ارزانی داشته زندگی می‌کند.

روز ۲۱ فبروری از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی “زبان مادری” نام‌گذاری شده‌است. نام‌گذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است.

این در حالی‌ست که مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد زبان مادری، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرده بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا